دیروز رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری کشورمان پس از حدود سه ماه از ریاستش تصمیم گرفت با کارکنان معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی که اجاره نشین سازمان حج و زیارت هستند دیداری صمیمانه داشته باشد. در این دیدار نجفی دوباره از طرح ساماندهی تعطیلات یاد کرد ابراز امیدواری کرد ، با همکاری دولت یازدهم این طرح اجرایی شود تا نظام گردشگری کشورمان نیز تغییرات عمده ای را در این زمینه تجربه کند.
اما آیا واقعا تعطیلات ایران به ساماندهی نیازدارد یا اینکه می توان با مدیریت برنامه سفر گردشگران داخلی همین طرح را در شکل دیگری به بهترین نحو ممکن اجرا کرد؟
هرچند این طرح با مقایسه تعطیلات کشورهای دیگر دهکده جهانی قصد دارد میزان کارآیی و البته بهروری کشورمان را که تقریبا از همه آنها بیشتر تعطیل است بالا ببرد اما بدون تردید روی سخن نجفی درباره بهره وری نبوده بلکه وی از دید کارشناسی در گردشگری و البته سمت سازمانی خود این سخن گرفته است . سخنی که می توان دقیقا طرحی جایگزین برای آن داشته باشیم از آن برای مدیریت دقیق و البته هدفمند گردشگری کشورمان استفاده کنیم.
همانطور که می دانیم همواره یکی از معضلات بخش گردشگری ایران، بستن یکباره بار سفر از سوی هموطنانمان در روزهای خاصی از سال است که می توان به تعطیلات نوروز و تعطیلات چند روزه ایام سال در این زمینه اشاره کرد که توان هرگونه تحرکی را از سازمان تحت اختیار نجفی در این افزایش تقاضای سفر گرفته است و باعث ایجاد خاطراتی گاها ناگوار بین گردشگران و البته زیرسئوال رفتن مدیریت این سازمان در صنعت گردشگری داخلی می شود ؛ از همین روی سکاندار گردشگری کشورمان علاقمند است طرح ساماندهی تعطیلات ایران دوباره به جریان افتاده تا با کاهش برخی روزهای تعطیل رسمی در ایران کمی از این معضل در سازمان تحت امرش جلوگیری کند.
اگر از بعد اقتصادی به این طرح بنگریم شاید طرحی به جا و کارآمد باشد اما اگر کمی تخصصی تر از بعد اقتصاد گردشگری به آن توجه داشته باشیم این تعداد تعطیلات در صورت مدیریتی صحیح و البته برنامه ریزی دقیق مسئولان می تواند محرکه ای بسیار مناسب برای توسعه صنعت گردشگری داخلی کشورمان باشد و از آن به عنوان آزمونی برای پذیرایی از میلیونها گردشگرخارجی که در حال حاضر نیم نگاهی به جاذبه های گردشگری کشورمان دارند ، یاد کرد.
اینگونه که مسئولان سازمان میراث فرهنگی و در راس آنها نجفی می توانند ابتدا با فرهنگ سازی و البته تعریف دقیق گردشگری برای گردشگران هموطن؛ معنی سفر و گردشگری را از پیکنیک های خودمانی و سرزدن به اقوام تغییر داده و آنها را تبدیل به ماجراجویانی واقعی سراسر ایران کنند و شعار معروف سفر برای همه کس ، همه وقت و همه جا را در کشورمان نهادینه کنند که با اینکار علاوه برایجاد تقاضای مدیریت شده سفر می توانند به توسعه زیرساخت های گردشگری کشورمان نیز کمک کرده و نقایص احتمالی را به خوبی برطرف کنند ، نه اینکه با کاهش تعطیلات به اصلاح خودمان صورت مسئله را پاک کنند. پس بجاست بگوییم مدیریت سفر نه ساماندهی تعطیلات.
صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع پویا و پررونق گردشگری اکنون در سراسر جهان مورد توجه سرمایهگذاران و دستاندرکاران صادرات نامرئی قرار گرفته است بطوری که از تمام فرصتها و امکانات موجود برای رونق آن بهره میبرند. ایندرحالی است که کشورهای توسعه یافته بخصوص در زمینه صادرات نامرئی با تکیه بر تمدن و پیشنهتاریخی خود نسبت به ارایه جاذبههای نوین نیز بیکار ننشسته و از هر فرصتی برای جلب نظر گردشگران استفاده میکنند که یکی از آنها ارایه و معرفی جشنوارهها و بازیهای محلی است.
جشنوارههای مختلف در مناطق مختلف با استفاده از ابتداییترین یا حتی پیشرفتهترین لوازم و تجهیزات دلیل شده برای سفر و بستن چمدانهای برخی از مسافران و گردشگران امروزی هرچند مسئولان گردشگری در این میان ضمن مدیریت مقاصد گردشگری برای علاقمندان از این طریق زمینهای برای احیاء و نگهداری از خردهفرهنگهای منطقه مورد نظرشان استفاده میکنند. حال آنکه علیرغم وجود تمام امکانات و خردهفرهنگهای متنوع در کشورمان هنوز ایران اندرخم یک کوچه است و صرفا به معرفی چند منطقه باستانی و تاریخی در بستههای پیشنهادی گردشگری خود اکتفاء کرده است.
شاهد مثال این نکته در تمام بستههای تبلیغاتی و حتی غرفههای نمایشگاهی کشورمان در بازارهای هدف گردشگری است که حتی نیم نگاهی به جشنوارههای فرهنگی و بازیهای محلی در آن نشده است. عواملی که توان تاثیرگذاری بسیار گسترده در توسعه گردشگری و رونق اقتصادی مناطقخود دارند.
گلابگیری، قالیشویان، جشن برداشت محصول یا ورزشهای باستانی و محلی همه و همه را میتوان جزو دلایل سفر بسیاری از گردشگران بین المللی و هموطنان دانست اگر بتوانیم بستههای دقیقی برای معرفیآنها در اختیار متقاضیان قرار دهیم اما دریغ از اینکه همه جا برای تبلیغ ایران صرفا به ستونهای باستانی محوطه تاریخی پاسارگاد اکتفاء کردهایم.
اگر با دقت و ریزبینی به این کمکاری توجه داشته باشیم درخواهیم یافت بیتوجهی به خردهفرهنگها و ورزشهای محلی یا حتی جشنوارهای تاریخی در اقصی نقاط کشورمان نه تنها زمینه از میان رفتنشان را به سرعت فراهم میکند بلکه در دراز مدت ایران را از فهرست سفر بسیاری از گردشگران خارج میکند چون تمام مسافران و گردشگران در سراسر جهان به دنبال دستیابی به تجربههایی نوین از فرهنگهای مختلف هستند و تنها بازدید از پاسارگاد یا میدان نقش جهان اصفهان دلیل سفرشان نیست هرچند نباید فراموش کنیم به دلیل بسیاری از سوء مدیریتها همین آثار باستانی هم مورد تهدید نابودی قرار گرفتهاند و نمیتوان نسبت به آینده آنها زیاد خوشبین باشیم.