کشکول

صنعت گردشگری

کشکول

صنعت گردشگری

گردشگری ادبی ادبیات گردشگری ایران را تغییر می‌کند

امروزه صنعت گردشگری با توجه به تنوع و البته تقاضاهای متفاوت گردشگران به شاخه های گسترده ای تبدیل شده است که یکی از آنها گردشگری ادبی است، در این نوع گردشگری، گردشگر به دنبال یافتن و درک زوایای مختلف زندگی یکی از مشاهیر نامدار ادبی، هنری یا علمی بار سفر از دیار خود به کشوری دیگر می بندد و فارغ از هرگونه جاذبه دیگر در مقصدش در آن مکان اقامت و سوژه مورد نظرش را دنبال می کند. به عنوان مثال بسیاری از اروپائیان وقتی به ایران سفر می کنند سعی دارند صرفا مسیر سفر مارکوپولو در جاده ابریشم را دنبال کنند تا شاید لذت سفرشان دوچندان شود و درک بهتری از مطالعه سفرنامه او داشته باشند.

 با این انگیزه و در قرن حاضر حتی بسیاری از کتابخانه ها یا سالن های نمایش می توانند جزئی از سفر این گروه از گردشگران و علاقمندان به فرهنگ و هنر در منطقه ای خاص باشد و از آنجا که اکثر کشورهای متمدن علاقمند به حفظ و حراست از فرهنگشان هستند این نوع گردشگری را جدی گرفته و با ریزبینی شرایط و نحوه گسترش آن را داخل مرزهایشان پیگیری می کنند.

 شاید این اهمیت برای حفظ و نگهداری از فرهنگ باستانی در ایران زمین به عنوان سرزمینی کهن و غنی از فرهنگ بسیار پراهمیت تر باشد و لزوم توجه به حفظ و حراست از آن برای مسئولان و دست اندرکاران صنعت گردشگری ما مهمتر باشد.

 هرچند چندی پیش و در روز جهانی گردشگری با همکاری و به پیشنهاد ایران شعار گفت و گوی تمدن ها برای این روز انتخاب شد و البته جشن گرفته شد که  بر اهمیت حفظ و حراست از فرهنگ و تمدن های باستان تاکید داشت اما این شعار به ناخودآگاه بر این موضوع اشاره داشته که گردشگری ادبی هرگز پدیده ای نوظهور نبوده بلکه از قرون 18 و 19 روند رو به رشد خود را طی کرده و امروزه هم می توان با استفاده از این پیشینه صنعت گردشگری ادبی را در دنیای متمدن قرن بیست و یکمی به تکامل رساند و باعث نزدیکی هرچه بیشتر کشورها بدون در نظر گرفتن مسایل سیاسی و مذهبی آنها شد.

 اما به واقع کمکار ترین کشور در این زمینه را می توان کشور پیشنهاد دهنده این شعار یعنی ایران نامید ، چون بعد از گذشت بیش از یک دهه از آن اتفاق میمون ایران باستان هنوز در فهرست مقاصد گردشگری ادبی بین المللی جایگاهی ندارد و در واقع به ثبت نرسیده است در این باره می توان اشاره کرد که اگر از یک ایرانی بخواهیم مسیر سفر ناصرخسرو را کمی برایمان تشریح کند با اینکه در این تمدن زندگی کرده و حداقل یکی دو کتاب ادبی و باستانی را مطالعه کرده نمی تواند این کار را انجام دهد اما همین شخص اطلاعات اولیه و مفیدی درباره شهرهای رم و پاریس یا لندن داشته و در برخی موارد نام تعدادی از بزرگان هنری و ادبی آنها را نیز به یاد دارد .

 کارشناسان دلیل این اتفاق را بی ارتباط با کم رونقی گردشگری ادبی در ایران می دانند و حتی گاهی معتقدند که عدم مکتوب شدن خاطرات سفر گردشگران ادبی داخلی و خارجی در کشورمان باعث شده تا اطلاعات کافی از پیشینه ادبی ایران زمین در صنعت گردشگری ادبی نباشد. این کارشناسان اظهار می کنند از آنجا که حتی یک موزه استاندارد ادبی در ایران ساخته نشده است نمی توان به آینده صنعت گردشگری ادبی در کشور امیدوار بود. در حالی که به جرات می توان گفت گردشگری نوعی رسانه جهت تبلیغ فرهنگ و تمدن کشور مقصد گردشگران است و اکثر کشورهایی که قصد حفظ فرهنگ و گسترش آن را دارند حتی با ساخت سریالهای کاملا پیش پا افتاده ، تاریخ و فرهنگ و تمدنشان را به دیگر کشورها معرفی کنند و باعث زنده ماندن فرهنگ و باورهای فرهنگی خودشان در داخل مرزهایشان باشند اما متاسفانه ایران زمین با این همه مفاخر ادبی و مشاهر فرهنگی هنوز در فهرست مقاصد گردشگری ادبی بین المللی هیچ جایگاهی ندارد .

 در این باره بسیاری از دست اندرکاران صنعت گردشگری ادبی دلیل اصلی عدم موفقیت گردشگری ادبی در ایران را به 3 عامل عدم رونق گردشگری فرهنگی در اماکن واقعی ، خیالی یا حتی ساختگی  که هر کدام زیرمجموعه های این نوع گردشگری هستند می دانند. در حالی که کشور همسایه ایران ترکیه هر ساله در سالروز وفات مولانا در شهر قونیه مراسمی برپا و هزاران هزار گردشگر را در این شهر به عنوان گردشگران ادبی و برای بزرگداشت این شاعر گردهم جمع می کند و به خوبی از این سه عامل یعنی جاذبه های واقعی مثل مقبره مولانا ، برنامه های خیالی از دوران زندگی مولانا و حتی نمایش نامه ها ، مشاعره ها و یا دیگر برنامه های تدارک دیده شده مثل مراسم اجرای موسیقی سنتی زنده با استفاده از اشعار این شاعر بزرگ استفاده  می کند بصورتی که  علاوه بر تبلیغ فرهنگ و تمدن ترکیه برای گردشگران ورودی به این شهر سعی در زنده نگاه داشتن آداب و رسوم سنتی خود در کشورش دارد.  حال آنکه مولوی در اصل یکی از مشاهیر ایرانی است نه اهل ترکیه.

 از سوی دیگر ایران با در اختیار داشتن شعرای بزرگی مثل حافظ، سعدی و فردوسی چه کرده است؟ آیا هیچ توری ادبی در این ابعاد که در ترکیه برای مولانا برگزار می شود برگزار کرده است؟ جای تعجب اینجاست که کم کاری مسئولان در این زمینه حتی توسط برخی از خارجی های علاقمند به فرهنگ و تمدن ایران برطرف شده به صورتی که امسال مردادماه یکی از علاقمندان و گردشگران کره ای باهمکاری رایزن فرهنگی کره جنوبی در سفارتخانه کره در تهران اقدام به راه اندازی توری به نام تور اساطیر در ایران کرده تا مردم و علاقمندان کره ای به فرهنگ و تمدن ایران زمین بتوانند از نزدیک با این موضوع در کشورمان آشنا شوند که جای تاسف و نامیدی از این همه بی توجهی به این جاذبه های غنی و مشهور در کشورمان توسط مسئولان است.

 به گفته یکی از دست اندرکاران صنعت گردشگری ایران ، گردشگری ادبی یکی از مستعدترین شاخه های گردشگری و البته غنی ترین آنهاست که در صورت توجه مسئولان در آمد هنگفتی را در صنعت گرشدگری ایران تزریق خواهد کرد. این در حالی است که حتی اماکن واقعی چون آرامگاه حافظ، سعدی و فردوسی ، در ایران نتوانسته اند رویای رونق گردشگری ادبی در ایران زمین را به واقعیت نزدیک کنند.

 بطور کلی کارشناسان عنوان می کنند علاوه بر فواید اقتصادی این نوع گردشگری مزایایی مثل

 ·         ایجاد اوقات فراغت لذت بخش و سرشار از آموزه های فرهنگی

 ·         آشنا شدن بازدید کنندگان داخلی یا خارجی با مفاخر ادبی و دست آوردهای آنها در دوران باستانی و معاصر

 ·         تقویت جریان فرهیختگی در میان اقشار مردم و البته گردشگران خارجی

 ·         تقویت و غنی کردن محتوای مواد آموزش کودکان با برگزاری اینگونه تورهای ادبی

 ·         معرف دقیق و تصویر سازی درست از مفاخر ایران زمین

 ·         از بین بردن اثرات مدرنیته و تقویت خودباوری در ایران زمین یا هر کشوری که روی این نوع گردشگری سرمایه گذاری مناسب انجام داده

 ·         تقویت انسجام ملی

 ·         پاسداری از ارزشهای هنری

 ·         توانمندسازی اجتماعی جوامع محلی

 ·         رونق فرهنگ روستایی

 از دستاوردهای گردشگری ادبی خواهد بود بنابراین امید است که با نزدیک شدن روز جهانی حافظ و البته شعر و ادبی ایران ، دست اندرکاران صنعت گردشگری کشورمان از اندوخته های غنی  ایران زمین در رونق گردشگری ادبی به خوبی استفاده کنند و این شاخه فاخر از صنعت گردشگری را به درختی تنومند تبدیل نمایند.

حاکمیت سیستم آزمون و خطا

برگزاری نمایشگاههای بین المللی گردشگری در چند دهه اخیر فکر بسیاری از کشورهای گردشگر پذیر را به خود مشغول کرده و فواید و اثرات مثبت آن در صنعت سبز گردشگری باعث شده تا بسیاری از کشورها در برگزاری اینگونه نمایشگاهها از یکدیگر سبقت بگیرند و از سوی دیگر تب تند شرکت در اینگونه نمایشگاهها نیز  سراسر دهکده جهانی بالا گرفته و بسیاری از کشورها که قصد سرمایه گذاری کلان در صنعت گردشگری دارند را روانه این نمایشگاهها در جای جای کره خاکی می کند.

همین کارکرد سوژه ای شده که بسیاری از فعالان گردشگری امسال در هفته گردشگری کشورمان از آن به عنوان نقطه ضعف گردشگری کشورمان یاد کرده و حضور ایران را در نمایشگاههای بین المللی گردشگری کمرنگ اعلام نمایند.

بطوری که عضو هیئت مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافری تهران در این زمینه می گوید: اگر می خواهیم گردشگر به کشور بیاید باید جاذبه های گردشگری ایران را در خارج از کشور به هر نوعی تبلیغ کنیم اما اکنون مدتی است که حضورمان در نمایشگاه های بین المللی کمرنگ شده است.

تصویر سازی دقیق از ایران

بسیاری از فعالان عرصه گردشگری از جمله آرش نورآقایی ضمن تاکید بر برنامه ریزی برای حضور در این گونه نمایشگاهها معتقدند حالا که با تغییر رویکرد ایران نسبت به صنعت گردشگری فضای مناسب حضور گردشگران خارجی در کشور فراهم شده باید با حضور هدفمند و دقیق در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری در بازار های هدف ذهنیت منفی علیه گردشگری ایران را از تفکر گردشگران خارجی پاک کرده و زمینه ساز حضور گسترده گردشگران در کشورمان باشیم.

 از سوی دیگر علی اکبر غمخوار عضو هیئت مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافری می گوید: متاسفانه در کشورهای اروپایی و غربی تبلیغ می شود که به ایران سفر نکنید. وقتی چنین فضا و ذهنیتی در میان کشورهای دور به وجود می آید شرکتهای بیمه ای، گردشگران ورودی به ایران را محاسبه نمی کنند در حالی که باید تلاش شود تا عبارت « به ایران سفر نکنید» را از فضاهای مجازی حذف کنیم.

غمخوار گفت: زمینه ورود گردشگر به ایران میسر نمی شود مگر این که زمینه ارائه محصولات متنوع گردشگری در کشور فراهم شود. در ایران ظرفیت طبیعت گردی، گردشگری سلامت و مذهبی وجود دارد. همه محصولات آماده است اما باید دید چقدر دولت و سازمان میراث فرهنگی توانسته در عرضه این محصولات موفق شود.

وی ادامه داد: اکنون تقاضا برای ورود گردشگر به ایران زیاد است اما باید زمینه عرضه را هم فعال کنیم. با این وجود، در حالی که هنوز ایران برای صنعت گردشگری خود  شعار و لوگو ندارد؛ کشورهای خارجی در تمام عناصر تبلیغاتی خود این آرم و شعار خود را به گردشگر معرفی می کنند.

 

حضور در نمایشگاه فقط پخش آش و سوهان نیست

این در حالی است که به گفته برخی از فعالان خصوصی گردشگری هم اکنون کشورمان اگر هم در بعضی از نمایشگاههای گردشگری بین المللی شرکت می کند متاسفانه همچون لشگر بدون فرمانده وارد میدان کارزار می شود و بدون هیچ برنامه ای صرفا به پخش شیرینی و شکلات یا سوهان همراه با چند پوستر از ویرانه های تخت جمشید بسنده می کند.

به عنوان مثال می توان به نمایشگاه ماتا (یکی از نمایشگاههای بسیار معروف گردشگری که هر سال در کشور مالزی برگزار می شود) در سال گذشته میلادی اشاره کرد که ایران علی رغم در اختیار داشتن بیش از 30 غرفه و وعده های مسئولین وقت سازمان میراث فرهنگی مبنی بر حضور گسترده گردشگران مالایی در کشورمان پس از خاتمه این نمایشگاه به جز هزینه ای سربار و آشفتگی حضور صنعت گردشگری ایران درنمایشگاه ارمغان دیگری برای کشورمان نداشت.

اما اگر از سال گذشته و مالزی بگذریم به کشور آلمان و نمایشگاه ITB خواهیم رسید که متاسفانه مسایلی از جمله ضعف استراتژی، برنامه ریزی نا مناسب ، عدم اطلاع رسانی به موقع و سیاستگذاری غیر اصولی و غیر واقعی باعث شد تا دوباره تجربه تلخ بی حاصلی حضورگردشگری ایران در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری تکرار شود.

این در حالی است که محمد حسن کرمانی رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی هوایی کشور در این زمینه اعتقاد دارد تا زمانی که حضور در نمایشگاههای بین المللی را دولتی ها مدیریت کنند اوضاع کشور و صنعت گردشگری ایران همین است که می بینیم و صرفا در این نمایشگاهها مقداری آش و سوهان از ایران پخش خواهد شد.

بخش خصوصی توان مدیریت بهتری دارد

از سوی دیگر این فعال عرصه گردشگری می گوید: عدم هماهنگی مجریان امور نمایشگاهی با بخش خصوصی در گزینش نمایشگاههای سراسر جهان ، تاخیر و تعلل در زمینه اطلاع رسانی این گروه در ایجاد فضای نا مناسب حضور صنعت گردشگری ایران در اینگونه نمایشگاهها را فراهم می کند .

کرمانی در این زمینه می افزاید : جای تردید نیست که همگان درباره خصوصی بودن صنعت گردشگری اطلاع دارند و از دولت فقط انتظار حمایتی دارند اما در کشورما کاملا برعکس عمل می شود این دولتی ها هستند که تصمیم می گیرند ایران در کدام نمایشگاه شرکت کند یا نکند ، این موضوع واقعا بدون برنامه ریزی و غیر کارشناسی است  و امیدواریم که دولت یازدهم با توجه به رویکرد مناسب خود در گردشگری در این زمینه نیز همکاری های لازم به بخش خصوصی را فراهم کند تا علاوه بر شناخت دقیق از بازارهای هدف برای حضور گسترده در نمایشگاههای مربوطه نیز برنامه ریزی کنیم.

رئیس هیات مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی ایران در این زمینه ادامه می دهد : باید با استفاده از امکانات دولتی و فضای مناسبی که دولت یازدهم در سطح بین المللی ایجاد کرده و با همکاری نزدیک و گسترده بخش خصوصی نقشه راهی دقیق و هدفمندی از حضور گسترده ایران در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری سطح جهان ترسیم کنیم تا در آینده شاهد رشد حضور گردشگران خارجی در کشور باشیم و از منافع حاصل آن بهرمند شویم.

این در حالی است که علی اکبر غمخوار ، ضمن تاکید بر شناسایی دقیق از بازارهای هدف گردشگری کشورمان نیز در این زمینه می گوید: این پرسش همواره مطرح بوده است که بازارهای هدف گردشگری ایران براساس چه برنامه و معیاری مشخص شده‌اند، چون کشورها همواره برنامه‌ای جامع برای بازارها و نمایشگاه‌های خود دارند. 

وی با بیان این‌که برنامه‌ریزی برای انتخاب بازارهای هدف و نمایشگاه‌های بین‌المللی گردشگری همواره در کشورمان براساس آزمون و خطا بوده است، می افزاید: در ایران معمولا فهرستی از نمایشگاه‌هایی که تاکنون در آن‌ها حضور داشته‌ایم یا بازارهایی که نمایندگان کشور برای شرکت در نمایشگاه‌های آن اعلام آمادگی کرده‌اند،‌ تهیه می‌شود و در اختیار بخش خصوصی برای انتخاب قرار می‌گیرد، بدون این‌که به بازخورد حضور در این نمایشگاه‌ها توجه شود. 

این عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی تصریح می کند: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیش از برنامه‌ریزی برای نمایشگاه‌های بین‌المللی گردشگری باید از آژانس‌های شرکت‌کننده در این نمایشگاه‌ها تعداد گردشگر جذب‌شده و اثربخشی این حضور را استعلام کند و در این‌باره تحقیقاتی انجام شودتا در صورت عدم موفقیت حضور در یکی از نمایشگاهها دوباره این اشتباه را سال بعد تکرار نکنیم و با صرف هزینه ای هنگفت در آن شرکت نکنیم یا اینکه راهکار مناسبی برای آن و استفاده بهینه از حضورمان در آن نمایشگاه بیاندیشیم.

اهمیت برندسازی در گردشگری

با توجه به فعالیت های علمی و برگزاری سه دوره همایش برندسازی در صنعت گردشگری دستاورد آنها در صنعت گردشگری چه بوده است؟

اگرچه برند سازی پدیده ای بسیار مهم در صنایع مختلف بوده است اما این امر در صنعت گردشگری زیاد قدیمی نیست و به تازگی پا به عرصه وجودی این صنعت گذاشته است . بطوری که از برندسازی محصولات موضوع شروع شده و کشورهای مختلفی در این موضوع کار کرده اند تا اینکه موضوع برند سازی به گردشگری نیز رسیده است.

اما در این صنعت یعنی گردشگری زمانی ما برند محصولات گردشگری داریم که در این بخش به مباحث علمی خیلی به آن تکیه نمی کنند چون محصولات گردشگری بسیار گسترده و متنوع هستند بنابراین ویژگی هایی در محصولات گردشگری وجود دارد موضوع برند سازی را تحت تاثیر خود قرار داده و مجامع علمی به آن زیاد تکیه نخواهند کرد مگر در مواردی خاص مثل بحث اقامتی یا رستوران ها که می توان برای آنها برندی درنظر گرفت.

اما منظور از برند سازی در گردشگری بیشتر برند سازی در مقاصد گردشگری است که مورد نظر ماست و بسیاری از محافل علمی و عملی دهکده جهانی درباره آن اظهار نظر کرده و مشغول این موضوع هستند. در این زمینه بخصوص طی سه سال برگزاری همایش و سمینارهایی که برگزار شده بحث برندسازی در قالب مقالات و پیشنهادهای دوره دکترا و کارشناسی ارشد به آن پرداخته ایم ، این فعالیت اگرچه کار بسیار عظیم و خوبی در این زمینه بوده است اما چون بحث برندسازی در صنعت گردشگری ایران مبحثی کاملا پیچیده است هنوز موضوع برند گردشگری ایران به آن نتیجه ای که مورد نظر بوده و بتوان به آن تکیه کرد نرسیده ایم و باید کارهای بسیاری را در این زمینه انجام دهیم.

البته ممکن است بطور کلی انتظار اینکه طی دو یا سه سال بتوانیم به نتیجه یعنی برند گردشگری برسیم کلا انتظار صحیحی نباشد چون برندسازی برای صنعت گردشگری در گذر زمان معنی پیدا خواهد کرد نه با یک جلسه یا دو رویداد در این زمینه بلکه باید به شکل طبیعی این برند باید تولید و معرفی شود .

این مبحث یا برندسازی کاری نیست که یک گروه دور هم بنشینند و آخر جلسه عبارت یا شعاری به عنوان برند گردشگری یک منطقه تولید کنند این اشتباه همگی ماست که علامت یا نشان را به جای برند در نظر می گیریم و فکر می کنیم اگر یک علامتی یا شعاری را به عنوان ایران به بازار معرفی کردیم کار تمام شده و از این پس کاسبی و گردش مالی ما روبه رشد خواهد بود. در صورتی که علامت یا شعار بیان کننده برند و معرفی کننده برند در بازار هدف است نه خود آن .

بطور کلی برند باید در طول زمان تولید شده که در این زمینه ابتدا باید عواملی که برند مقصد را می سازند شناسایی شده و متناسب با آن ها برند شکل گیرد این موارد در کنار هم برندی برای گردشگری کشوری مثل ایران را تولید خواهند کرد و این برند در ذهن گردشگر به خودی خود تصور مثبتی از مقصد ایجاد می کند.

این برند می تواند درباره هنر، صنعت، آداب و رسوم یا سنن ایران زمین باشد اما اصل موضوع این است که در باره برندسازی برای گردشگری ایران ما هنوز ابتدای راه هستیم و در بخش تئوری کار مانده ایم و تا عمل فاصله زیادی داریم.

آیا انجمن ملی گردشگری ایران بخصوص شما همکاری با مجامع دولتی در این زمینه داشته اید؟

در مورد اخیر که آقای نجفی دستور آن را صادر کرده اند حداقل بنده هیچ اطلاعی از همکاری مجامع علمی و انجمن یا اساتید علم گردشگری با کمیته درنظر گرفته شده ندارم و ندیده ایم این افراد در این مجمع جایی داشته باشند. اگر چه به عقیده من و دیگر همکارانم در انجمن ملی گردشگری ایران این روش یا تعیین کمیته مخصوص برندسازی گردشگری ایران تجربه موفقی نخواهد بود چون در مدیریت قبلی سازمان میراث فرهنگی هم اینگونه برنامه ها انجام شده بود و با همین روش ها قصد تولید برند گردشگری ایران را داشتندکه خوب خودتان حاصل کار را دیده اید و هم اکنون دوباره همه چیز از صفر شروع شده و بازهم همان تجربه در حال تکرار شدن است.

من فکر می کنم اگر صاحبنظران گردشگری ، فرهنگ، هنر و تاریخ و طبیعت ایران به عنوان شورایی در کنار یکدیگر و در یک جلسه باشند شاید بتوان راهکاری عملی در این زمینه به کار گرفت نه اینکه هر یک از ارگان های درگیر جداگانه در این زمینه برای خود تصمیم  گیری و اقدام نماید بنابراین با همکاری یکجا و همزمان ارگان های درگیر موضوع برندسازی شاید به توان به اینده آن امیدوار بود نه با روش های کنونی . من به عنوان کارشناس ارشد و رئیس انجمن ملی گردشگری ایران معتقدم در صورتیی که این اتفاق هم بیافتد و همه کنار هم و سر یک میز بنشینند تازه در مسیری قرار گرفته ایم که در انتهای آن موفق به ساخت برند گردشگری کشورمان خواهیم شد.

شما به زمانبر بودن روند تولید برند گردشگری در کشورها اشاره کردید آیا به عقیده شما این تعجیلی که هم اکنون در سازمان میراث فرهنگی برای تولید یا معرفی برند گردشگری ایران صورت گرفته است نتیجه ای خواهد داشت یا خیر؟

به نظر من شاید این عجله زیاد مورد نیاز نیست چون شاید بسیاری از راهکارها یا پیشنهادهایی که در این موقعیت به سازمان داده می شوند زیاد منطقی یا عملی نباشند و قابلیت اجرایی نداشته باشند . همانطور که قبلا نیز اشاره کردم اگر پس از چند جلسه یک عبارت یا شعاری را مصوب کنیم که حتی ترکیب زیبایی هم داشته باشد این عبارت برند گردشگری ایران یا هر کشور دیگر نیست بلکه جمله ای زیبا است که به سرعت فراموش می شود و هیچ کارکرد مفیدی دراین زمینه نخواهد داشت.

من بطور کلی عقیده دارم تعجیل در این مسئله اصلا صلاح نیست و باید خیلی حساب شده دراین راه گام برداریم چون به گفته اکثر اهالی فن برند خروجی از اینگونه نشست ها و جلسات عجولانه محصولی است که به راحتی از ذهن ها پاک شده و در نهایت محو خواهد شد و بناچار دوباره باید به فکر عبارتی جدید در این زمینه باشیم. این تجربه ای است که کشورهای دیگر هم داشته اند به این صورت که شعاری یا به قول خودشان برندی را طراحی کرده و به بازار هدف ارایه داده اند اما با توجه به همان موارد که گفته شد پس از یک یا دوسال مجبور به تعویض آن شده اند چون بطور کلی یا فراموش شده است یا اینکه هیچ کارکرد مفیدی برای برنامه های آن ها نداشته است.

پس بهتر است برای اینکه بتوانیم برندی سازنده داشته باشیم ابتدا عوامل سازنده برند را بررسی و آنها را یکی یکی مهیا کنیم تا زمینه ساز تولید برندی کارآمد و دایمی در صنعت گردشگری کشورمان باشیم.

برای برند سازی باید مزیت های مقصد مورد نظر ما که هم اکنون ایران است را مورد توجه قرار دهیم و نوآوری و خلاقیت هایی که نسبت به مقاصد مشابه یا همسایه آن لازم است را به خوبی مورد بررسی و نتیجه گیری قرار دهیم تا بتوانیم بر بازارهای رقیب غلبه کنیم و نظر گردشگران را به امتیازات مقصد مورد نظر خودمان جلب کنیم .

بطوری کلی یکی از اشکالاتی که در سال های گذشته در زمینه برندسازی بوده این است که همه فعالان و دست اندرکاران دولتی در صنعت گردشگری که قصد برندسازی برای گردشگری ایران را داشته اند تصور می کردند در منطقه خاورمیانه یا آسیا یا حتی خلیج فارس ایران مقصدی بدون رقیب است هرچند جاذبه های منحصربفرد ایران در دیگر نقاط جهان گاهی بدون بدیل هستنداما همین کشورهای اطراف ما سالهاست که اقتصادشان را برمبنی گردشگری پایه ریزی کرده اند و هم اکنون از آن بهره خوبی به دست می آورند بنابراین جای تردید نیست که گامهای زیادی از ما جلوتر هستند و حتی با نداشته هایشان در حال پول درآوردن از صنعت گردشگری خود هستند پس نباید خودمان را بهترین مقصد در نظر بگیریم و تصور بدون رقیب بودن را داشته باشیم بلکه باید با خلاقیت و نوآوری داشته های بی بدیلمان را در بازارهای مقصد معرفی کنیم تا خواهان پیدا کند.

بطور کلی در زمینه ساخت برند دقت و انعطاف پذیری حرف اول را برای برند گردشگری می زند و باعث زنده ماندن یک برند در صنعت گردشگری خواهد بود. بازهم در زمینه برندسازی گردشری به این نکته اشاره می کنم که باید در بلند مدت زمینه های تولید برند را فراهم کنیم نکه اینکه به فکر تولید خود برند باشیم چون برند را خود جامعه و گردشگران با توجه به این امتیازات و زمینه های موجود تولید خواهند کرد و در جلسات نمی تواند تولید برند کرد.

به عقیده شما بخش خصوصی در برندسازی در گردشگری ایران چه نقشی خواهد داشت؟

به طور کلی گردشگری یعنی بخش خصوصی و دولت صرفا حکم نظارتی و حمایتی خواهد داشت بنابراین بطور کلی در صنعت گردشگری نقش عمده بخش خصوصی حلقه ای است بین مقصد و گردشگران بطوری که همه کسانی که در بخش خصوصی گردشگری مثل هتل ها ، مراکز تفریحی یا رستوران ها و تورگردانان یا آژانس های مسافرتی فعالیت می کنند اصلی ترین نقش را تولید و معرف کردن برند گردشگری کشور را بر عهده دارند.

بحث برند گردشگری معادله ای دو سویه است که در هر دو طرف گردشگران هستند و بخش خصوصی حاصل کار را به بالادستی ها یعنی جامعه دولتی انتقال خواهد داد.

همانطور که می دانیم گردشگر وقتی خاطره ای خوش یا زیبا از منطقه ای داشته باشد می تواند مبلغ خوبی برای گردشگری آن منطقه باشد پس حالا که افراد بخش خصوصی زمینه این تجربه خوب را برای او فراهم کرده اند می توانند نقاط قوت و ضعف همان منطقه را با توجه به عکس العمل گردشگران به بالادست خود انتقال دهند تا حاکمیت برای رسیدن به شرایط ایده آل گردشگران که در نهایت به برندسازی منتهی می شود گام بردارند نکه اینکه مسئولان خودشان برندسازی کنند.

بطور کلی برند تصوری از مقصد در ذهن گردشگر است که با توجه به تجربه وی از مقصد به وجود می آید بنابراین همگی بخصوص بخش خصوصی به عنوان اولین عضو مرتبط با گردشگران از سوی جامعه میزبان باید بیشترین تلاش را برای تشکیل تصویری خوب و مناسب از مقصد در ذهن گردشگر داشته باشد و دولت باید ابزار کار و لوازم مورد نیاز بخش خصوصی را در این باره در اختیارش بگذارد تا ذهن خلاق گردشگر با تجربه خوشی که از مقصد داشته اقدام به برند سازی دقیقی در این زمینه بکند.

به هر حال باید درنظر داشته باشیم که بطور کلی برندسازی برای گردشگری یک منطقه نیازمند هدایتی مرکزی از سوی دولت است اینگونه که تمام امکانات و قوانین لازم را باید در اختیار بخش خصوصی قرار دهد و صرفا پس از انتقال تجربه گردشگران از طریق بخش خصوصی به کارگروه و کمیته مربوطه به تقویت خوبی ها و کاهش بدی های موجود در مقصد کند اینگونه است که گردشگران با توجه به تجربه خوشی که از مقصدشان دارند خودشان برند گردشگری مقصد را تولید می کنند و کم کم آن در سطح بین الملل معروف می شود.

عرضه و تقاضا ایران را گران کرده

تقریبا سه سالی است با افزایش نرخ برابری ارزهای خارجی در کشورمان بسیاری از فعالان عرصه گردشگری ایران را به عنوان یکی از ارزان ترین کشورهای گردشگر پذیر دهکده جهانی معرفی کرده اند و با این شعار سعی در جلب نظر گردشگران به دیدن تمدن ایران زمین داشتند اما آیا واقعا ایران ارزان شده یا اینکه ارزان شدن باعث جلب نظر گردشگران خواهد شد اینها سئوال هایی هستند که کسب و کار امروز قصد بررسی آنها دارد.

هرچند بسیاری معتقدند هستندکه با افزایش نرخ برابری دلار با پول ملی کشورمان می توانیم بسیاری از خدمات گردشگری را ارزانتر به متقاضیان خارجی بدهیم اما شاید نتوان این واقعیت را بیان کرد که ظاهرا در صنعت گردشگری ایران خیر اینگونه نیست چون بسیاری از خدماتی که به گردشگران ارایه می شود به رقابت بین بخش های خصوصی مربوط شده و زیاد ربطی به گرانی یا ارزانی نرخ ارزها در کشورمان ندارد .

اگر از گشت و گذار و تفریح بگذریم به دودوتای چهارتای خودمان در اقتصاد برسیم در می یابیم قیمت تعیین شده در بسیاری از خدمات و کالاها ارتباط بسیار زیادی با سیستم عرضه  وتقاضا دارد ؛ حالا اگر دوباره به تفریح و سفر فکر کنیم به هشدار تازه فعالان گردشگری کشورمان می رسیم که می گویند ایران هنوز زیرساخت های لازم برای پذیرایی از ورود تعداد زیادی از گردشگران خارجی را در اختیار ندارد و در علم اقتصاد یعنی عرضه پایین و تقاضای بالا که باعث افزایش قیمت خواهد شد.

این در حالی است که مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران درباره افزایش قیمت گردشگری در ایران می گوید: بی‌ثباتی مدیریتی عامل مهمی در تفاوت قیمت تورهای گردشگری داخلی و خارجی به شمار می‌آید.

این مقام مسئول در صنعت گردشگری کشورمان ضمن تاکید بر برنامه ریزی دقیق برای آینده گردشگری ایران تصریح می کند: گردشگری حاصل همکاری ارگان های مختلفی است و یک ارگان یا یک شرکت خاص نمی تواند تمام امور را هدایت کند. بنابراین اگر قرار است گردشگری ایران رونق بگیرد یعنی ارتباط این ارگان ها باید بیش از پیش شده تا بتوانیم کل مجموعه را در مسیر دقیق و درست هدایت کنیم.

 رجب‌علی خسروآبادی همچنین می افزاید: عدم تعریف برنامه‌های دقیق در حوزه گردشگری علاوه بر اینکه سبب کاهش کیفیت و افزایش قیمت در بخش خدمات‌رسانی می‌شود موجب لطمه زدن به حوزه گردشگری کشور هم می‌شود.

  خسروآبادی، ضمن تاکید بر حاکمیت مدیریت علمی در گردشگری ایران می گوید: ثابت نبودن مدیران بخش گردشگری  در گذشته از نظر کارشناسی از جمله عوامل تفاوت قیمت بسیار بین تورهای داخلی و خارجی به شمار می‌رود.

اما از سوی دیگر رئیس جامعه تورگردانان ایران : هرگونه کاهش در قیمت تورهای داخلی را مستلزم تصمیم گیری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می داند و می گوید: سازمان سال گذشته افزایش 25 درصدی نرخ خدمات هتل‌ها را اعمال کرد بنابراین نمی توان انتظار داشت که تورها ارزان شده باشند.

 ابراهیم پورفرج همچنین اظهار داشت: فراهم نبودن زیرساخت‌ها در ایران، عامل افزایش چند برابری نرخ تورهای داخلی نسبت به تورهای خارجی به شمار می‌رود.

پورفرج در ادامه اظهارات خود می افزاید: «سیاست کلی دولت بر این است که قیمت ارائه خدمات در گردشگری بالا نرود در حالی که افزایش 25 درصدی نرخ خدمات هتل‌ها از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعمال شد بنابراین تورم داخلی و عوامل دیگر موجب تفاوت قیمت آن با تورهای داخلی با خارجی شده است.

ایران هنوز ارزان نشده است

میترا خاکپور یکی از آژانس داران تهران با اشاره به اینکه شرکت های گردشگری ایران توان رقابت با خارجی را ندارند و در نهایت این ایران است که صادر کننده گردشگر می شود نه میزبان می گوید: بطور کلی ارزان بودن امتیاز برای جذب گردشگر خارجی نیست بلکه یکی از عوامل موثر است اما با توجه به گران بودن قیمت هتلها و سایر خدمات گردشگری درحال حاضر تورهای ورودی به ایران جزو گرانترین تورهای گردشگری به شمار می روند.

این کارشناس و فعال خصوصی گردشگری می گوید: هم اکنون در سراسر دنیا سفرهای ارزان قیمت رونق دو چندانی گرفته در حالی که ایران هنوز از این نوع سفر و گردشگری هیچ اطلاعی ندارد، خدماتی چون  اشتراک منزل و هاستل ها هنوز در کشورمان شکلی نداشته و هیچ تعریفی ندارد بنابراین صرفا هتل ها و یا اقامت گاههای موجود در این زمینه فعالیت دارند و با توجه به تعداد آنها و البته سنتی بودن مدیریت این اماکن هیچگونه نمی توانند با ابتکار عمل هایشان به کاهش قیمت روی آروند و هزینه های خود را مدیریت کنند.

خاکپور که در بخش تورهای ورودی ایران نیز فعال است ضمن اشاره به  تفاوت نرخ تورهای ورودی به ایران نسبت به  سایر کشورها تاکید می کند: قیمت تورهای ورودی ایران از کشورهای دیگر گرانتر است به طور مثال هزینه تور دوهفته ای از آمریکا به ترکیه هزارو 900 دلار است در حالی که نرخ تور آمریکا به ایران کمی بیش از چهارهزار دلار است این تفاوت قیمت دلیل به جز امکانات بالای شرکت های خارجی برگزار کننده در ارایه تخفیف های مناسب در زمینه پرواز، اقامت ، گشت و تفریح نداشته و ندارد؛ مواردی که در ایران به دلیل کمبود امکانات غیر قابل دسترسی است.

میترا خاکپور با اشاره به اینکه قیمت بالای تورها یکی از دلایلی است که مانع سفر توریست ها به ایران می شود، اظهار داشت: تورهای ورودی ایران با چنین نرخهایی در بازارهایی ارایه می شوند که هم اکنون بسیاری از گردشگران حرفه ای در آن کشورها به دنبال سفرهای ارزان قیمت هستند نه سفرهای لوکس در حالی که هرگز خدمات ارایه شده در کشورمان به دلیل مشکلات و معضلات موجود لوکس نیست اما قیمت ها  در محدوده سفرهای لوکس این گروه به مناطق مختلف گردشگری جهان است.

خاکپور به ایرلاین های موجود ایران نیز اشاره می کند و می گوید: اگر کمی دقت کرده باشید ایرلان های ارزان قیمت سراسر جهان مثل رایان ایر ، شرکت ایزی جت ،  ایرآسیا و دیگر موارد با ارایه تخفیف های بسیار بالا در برخی از اوقات سال و بطور کلی کاهش قیمت مسافرت های هوایی توانسته اند تعداد زیادی مسافر و گردشگر را به نقاط مختلف جهان انتقال دهند در حالی که ایران هنوز برای پاسخ گویی به مسافران داخلی خود در حمل و نقل هوایی دچار مشکل است و با معضلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کند که این مشکل در حمل نقل جاده و ریلی ایران نیز کاملا مشهود است بنابراین با توجه به شرایط کنونی هیچگاه نمی توان انتظار ارزان شدن سفر به ایران متصور شد.

خاکپور در پایان ضمن اشاره به وابسته بودن گردشگری به عوامل مختلف و سازمان های مختلف می گوید: ابتدا باید کل صنعت را خصوصی کنیم و پس از آن اگر می خواهیم ایران واقعا مقصدی ارزان قیمت برای گردشگران تبدیل شود باید تمام صنف های مربوط به گردشگری را به یکدیگر هماهنگ کنیم نه اینکه هتل گران شود اما خدمات هوایی یا زمینی ارزان باقی بماند و رستوران ها هم در نرخ گذاری آزاد باشند به هر حال صنعت گردشگری صنعتی است خصوصی و این رقابت است که می توانددر نهایت علاوه بر افزایش کیفیت نرخ مناسب را به مشتری ارایه دهد نه اجبار و  دستورالعمل های دولتی .

 

 

 

غرفه ایران در آی تی بی


هرچند مسئولان گردشگری یکصدا از حضور گسترده صادرات نامرئی کشورمان در تمام نمایشگاههای مطرح جهان جهت معرفی توانمندی ها و جاذبه های ایران زمین سخن می گویند و وعده های زیادی در این زمینه داده اند اما ظاهرا روند غیبت ایران یا کمکاری ناموفق بودن کشورمان در نمایشگاههای گردشگری همچنان ادامه دارد که به تازگی ITB هم به کارنامه نا موفق سازمان میراث فرهنگی افزوده شده است چون میراثی ناخوشایند از دوره قبل به این دوره رسیده است .

جای تردید نیست حضور در نمایشگاههای گردشگری یکی از راهکارهای موفق در توسعه گردشگری و البته تبادل اطلاعات و تجربه های متفاوتی از صنعت گردشگری است اما اگر بتوان از این فرصت به خوبی استفاده که تا کنون ایران هیچگاه نتوانسته از فرصت نمایشگاههای بین المللی در این زمینه استفاده بهینه کند و هنگام حضور هم به جز صورتحسابی سنگین ارمغانی دیگر برای گردشگری ایران نیاورده است .

از سالها پیش این روند ادامه داشته و در خوشبینانه ترین حالت تعدادی بروشور یا کاسه ای آش و یک قطعه گز دست متقاضیان سفر به کشورمان را گرفته و دست اندرکاران گردشگری ایران هم در مقابله و البته رقابت با دیگران همواره همچون لشگری شکست خورده دوباره به کشور بازگشتند .

عده ای متعقدند این گردشگری دولتی بوده که نتوانسته نتیجه کار را مثبت کند و دیگران می گویند سیاست های دست و پا گیر دولت است که گردشگری ایران را با توجه به این همه جاذبه زمین گیر کرده اما هرچه هست مربوط به خودمان است چون همیشه نتیجه یکسان بوده و این بار در آلمان هم دوباره در شرف تکرار شدن.

شاید اینبارهم با لابی کردن و پا درمیانی برخی فعالان عرصه خصوصی ایران در نمایشگاه آلمان غرفه ای داشته باشد اما باید دید این صورتحساب ها تا کی گریبان گردشگری ایران را خواهند گرفت و اینبار در کدام گوشه دهکده جهانی گردشگری ایران در فهرست بدهکاران قرار گرفته است کشوری که به اعتقاد بسیاری از سازمان های بین المللی فعال در گردشگری می تواند درآمدی هنگفت از صادرات نامرئی داشته و به عنوان گل سرسبد منطقه در گردشگری بین المللی خوش آوازه باشد؟!

 

به هر حال گردشگری صنعتی خصوصی است و نباید دولت یا حتی شبه دولتی ها در آن نقش داشته باشند تا بتوانیم کم کم شاهد رشد و رونق گردشگری باشم ولی بد نیست این بار و برای همیشه دولت صورتحسابش را به بخش خصوصی بپردازد تا بتوانیم توانمندی بخش خصوصی را در عمل ببینیم .

انجمن های دوستی طرحی جایگزین رایزنان گردشگری ؟!

انجمن های دوستی طرحی جایگزین رایزنان گردشگری ؟!

نویسنده: عماد عزتی

حضور دایمی فعالان دولتی و بخش خصوصی برای معرفی جاذبه های گردشگری کشورها در بازارهای هدف یکی از راهکارهای توسعه صنعت گردشگری است که امتیازات آن برهیچ کس پوشیده نیست و از آنجا که سفارتخانه ها در این زمینه به عنوان خط مقدم توسعه صادرات نامرئی کشورهای گردشگرپذیر معرفی شده اند؛ می توانند با توجه به تقاضای بازار گردشگری کشور میزبانشان بهترین پل ارتباطی بین جاذبه های سرزمین اصلی و جامعه میزبان به عنوان بازار هدف گردشگری باشند.

از این رو اواسط شهریورماه سال 1391 بود که با صدورحکمی از سوی  محمود احمدی نژاد ، رئیس جمهور وقت کشورمان قرار براین شد تا شرایط استقرار رایزنان گردشگری در 60 سفارتخانه کشورمان بررسی شود ؛ طرحی که بررسی و اعلام نتایج آن تا همین امروز مبهم باقی مانده است.

اما برگزاری نشست هم اندیشی مسئولان سازمان میراث فرهنگی، وزارت امور خارجه و روسای انجمن های دوستی ایران و سایر کشورها دوشنبه شب گذشته ، این سئوال را برای فعالان عرصه گردشگری مطرح کرد که آیا طرح اعزام رایزنان گردشگری به پایان راه رسیده و حالا نوبت به انجمن های دوستی رسیده است؟

در این زمینه مهدی حجت، قائم مقام رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری می گوید: انجمن های دوستی مانند یک سرپل هستند که می توانند به توسعه روابط ایران درقالب های فرهنگی و اجتماعی به شکل بسیار ممتازی عمل کنند. این در حالی است که دقیقا شهریور ماه سال 1391 هنگام اعلام صدور حکم رئیس جمهور وقت برای بررسی طرح اعزام رایزنان گردشگری به سفارتخانه های ایران ، این سخنان از سوی سازمان میراث فرهنگی گفته  شده بود.

محمد حسن کرمانی ، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی ایران با تاکید بر خصوصی بودن بحث گردشگری در دهکده جهانی می گوید: هرچند تبلیغات و جلب توجه گردشگران به داشته های تاریخی، باستانی یا طبیعی کشورها برعهده صنف دفاتر خدمات مسافرتی است و معمولا انجمن های دوستی بین کشورها مشغول امور اقتصادی و بازرگانی هستند ولی از آنجا که گردشگری نیز به صنعت تعبیر شده است می توان از ظرفیت های این انجمن ها هم درزمینه توسعه تقاضای سفر گردشگران خارجی به کشورمان بهرمندشد.

وی به شرایط کنونی گردشگری کشورمان اشاره می کند و می گوید: در حال حاضر کشورمان نیازمند معرفی هرچه بیشتر جاذبه هایش در بازارهای هدف است و سازمان میراث فرهنگی به عنوان سکاندار گردشگری ایران هم با کمبود شدید بودجه برای اینکار مواجه است از سوی دیگر مدیریت های غیر اصولی گذشته هم باعث عقب ماندگی گسترده در صنعت گردشگری کشورمان شده است بنابراین هم اکنون باید از تمام ظرفیت های موجود به خوبی بهرمند شد تا با توجه به جاذبه های منحصربفرد ایران شاهد رونق گردشگری باشیم.

کرمانی درباره طرح رایزنان گردشگری در سفارتخانه های ایران و استفاده از انجمن های دوستی ایران با دیگر کشورها نیز می گوید: من فکر می کنم این نشست مقدمه ای برای جایگزینی طرح اعزام رایزنان گردشگری به سفارتخانه ها بوده و مسئولان سازمان میراث فرهنگی قصد استفاده بهینه از این انجمن را دارند چون تقریبا بدون هزینه می توانند به همان نتایج حضور فرضی رایزنان گردشگری در کشورهای مختلف برسند.

از سوی دیگر این فعال بخش خصوصی در گردشگری می گوید: جای تردید نیست اگر شرایط کاملا مهیا شود و انجمن های دوستی ایران با دیگر کشورها از ظرفیت کامل ارتباطات خود استفاده کنند، در مدت زمان کمتر از دو سال با انبوهی از تقاضای سفر مواجه خواهیم شد و سئوال اصلی اینجاست که آیا واقعا می توانیم پاسخگوی این تقاضا باشیم ؟

وی می افزاید: هم اکنون شاهد تلاش همه جانبه دولت برای توسعه و رونق گردشگری ایران از راه های مختلفی هستیم اما ایجاد و یا ارتقای زیرساخت های گردشگری اموری زمانبر هستند که نمی توان به زودبازده بودن آنها تکیه کرد بنابراین به نظر من مسئولان سازمان میراث فرهنگی باید با درنظر گرفتن امکانات ایران از ظرفیت های مختلف جلب نظر گردشگران استفاده  کنند چون بخش خصوصی در زمینه جذب گردشگران به عقیده من دچار مشکل نیست .

این درحالی است که رئیس انجمن دوستی ایران و اتریش با اشاره به نشست دوشنبه ، در این زمینه آینده ای مشابه طرح اعزام رایزنان فرهنگی را برای همکاری سازمان میراث فرهنگی و انجمن های دوستی ایران با دیگر کشورها متصور شده  و زیاد به آینده این همکاری خوشبین نیست.

سید ابوالفضل رضوی با ابراز خرسندی از اینکه مسئولان به جایگاه بخش خصوصی در توسعه صنعت گردشگری اشاره کردند  می گوید: هنوز متوجه خواسته مسئولان از من و همکارانم نشده ام و نمی دانیم در صورتی که بخواهیم برای جلب نظر گردشگران در حوزه فعالیت های خودمان اقدام کنیم مسئولان چه کمکی به ما خواهند کرد ؟

رضوی ضمن اشاره به سخنان مرضیه افخم ،  نماینده‌ وزارت خارجه در نشست یاد شده افزود: وزارت خارجه برای انجمن های دوستی ایران و دیگر کشورها تا کنون چه کاری انجام داده است؟ جز ارایه آمار 400 جلسه؟ مشابه400 مصوبه‌ای که دولت قبل در مدت یک ساعت تصویب کرده بود! همه می دانیم ظرفیت انجمن های دوستی چیست و نقش بخش خصوصی در گردشگری چه بوده است؛ لطفا بگویید چه می‌خواهید و در مقابل چه کاری انجام می دهید؟

وی با تاکید بر گنگ بودن نشست یاد شده تصریح کرد: همواره نگاه به انجمن‌های دوستی استفاده از آنها در مواقع خاص بوده است، در حالی که اکنون 90 درصد این انجمن‌ها ثبت نشده و در پنج - شش ماه گذشته همچنان با مشکل روبه‌رو بوده‌اند.

 

 

تالاب‌های ایران بهترین فرصت برای اکوتوریسم

تالاب ها بهترین فرصت توسعه اکوتوریسم ایران

سال ۱۹۷۱ ، دومین روز از ماه فوریه (سیزدهم بهمن) اولین گام اجرایی برای بنیان گذاری میثاق بین المللی حفاظت از تالاب‌ها و امضاء توافقنامه کنوانسیون جهانی حفاظت از تالاب‌ها در شهر رامسر برداشته شد و طی آن ایران و ۷ کشور دیگر این پیمان را امضاء کردند. به یمن کنوانسیون رامسر اکنون بزرگ‌ترین شبکه مدیریت هماهنگ زیست بوم‌های تالابی تشکیل شده که ۱۶۸ کشور جهان و ۲۱۷۱ تالاب را با مجموع مساحت بیش از ۲۰۷ میلیون هکتار تحت پوشش دارد. ایران نیز تاکنون ۳۵ تالاب را با مجموع مساحت ۱/۵ میلیون هکتار به کنوانسیون رامسر معرفی و در فهرست تالاب‌های با اهمیت بین المللی ثبت کرده که جای بسی خرسندی است.

اما اگر از گام بزرگ حفظ و حمایت از تالاب های کشورمان بگذریم سئوال اینجاست که آیا فعالیت دیگری برای بهره برداری بهینه با حفظ رعایت استانداردهای محیط زیست از این نعمات خدادادی در کشورمان صورت گرفته است؟ یا اینکه فقط برای نگهداری آنها تلاش شده و کاربردی دیگر از تالاب ها در کشور تعریف نشده است ؟

همانطور که می دانیم تالاب ها جزو یکی از برترین جاذبه های طبیعت در گردشگری دهکده جهانی هستند و بسیاری از ماجراجویان و البته طبیعت گردان سالانه حداقل یک برنامه سفر و اقامت در کنار این نوع جاذبه ها دارند و همین موضوع برای کشورهای دارای چنین جاذبه ای به سوژه ای برای برگزاری تورهای مختلف و گوناگون و البته چشمه ای جوشان از پول تبدیل شده است .

به عنوان مثال هندوستان با داشتن هزاران جاذبه متفاوت طبیعی و تاریخی با سرمایه گذاری در این نوع جاذبه بخصوص در منطقه کرالا (جنوبی کشور هندوستان) هر ساله میلیون ها دلار درآمدزایی کرده و صدها هزار گردشگر را به این منطقه می کشاند در حالی که کشورمان با داشتن 35 تالاب با قابلیت کامل برای توسعه و رونق طبیعت گردی صرفا به محصور کردن آنها پرداخته و همان چندموردی هم که گردشگران اجازه ورود به آنها را دارند نیز به دلیل سوء مدیریت در حال از بین رفتن است.

این در حالی است که می توان با ایجاد کمپ های استاندارد و قانونی با رعایت قوانین حفاظت از محیط زیست زیر سایه مدیریت صحیح اقدام به برگزاری مسابقات ماهیگیری ، قایقرانی و البته صدها برنامه تفریحی دیگر در این مناطق کرد و علاوه بر ایجاد اشتغال برای ساکنان محلی در زمینه درآمد زایی جهت حفظ  احیای خود این تالاب ها گام برداشت .

پس بیاییم امسال علاوه بر فعالیت های حفاظت از تالاب ها با احیای دوباره جایگاه آنها در صنعت گردشگری و مدیریتی معقول به این جاذبه های طبیعی رونقی دوباره بخشیم تا بتوانیم شاهد رونق گردشگری در کرانه هایشان باشیم نه خشک شدن و از بین رفتنشان.

بلاگرها بهترین معرف گردشگری ایران باستانی

 

 

همانطور که دنیای دیجیتالی با توسعه جوامع شهری رشد می کند، گردشگری نیز هر روز بیش از پیش به صفر و یک های این دنیا گره خورده و تعداد بسیاری را به خود مشغول کرده است.

جای تردید نیست که همواره بحث تبلیغ و معرفی جاذبه های گردشگری گوشه و کنار جهان یکی از دغدغه های کشورهای گردشگر پذیر بوده و مسئولان و فعالان آن منطقه را به تکاپو واداشته است. هرچند رسانه ها و تبلیغات محیطی و چاپی در حال حاضر به عنوان یکی از ابتکارها و راهکارهای مفید در جوامع مختلف گردشگر پذیر مورد استفاده قرار گرفته و با زیرکی از توانایی دنیای مجازی بهره می برند اما ایران باستانی که مدتی است به صورت جدی برای توسعه صنعت گردشگری خود به دنبال چاره است و برای معرفی جاذبه های گردشگری منطقه خود برنامه ریزی می کند چرا به فکر استفاده بهینه از این دنیا نیافتاده است؟

شاید شهرت جاذبه های ایران در متون و کتب تاریخی باعث این تصور غلط شده که دیگر نیازی به تبلیغ نیست و تمدن ایران زمین همه کارها را انجام خواهد داد این اشتباهی است که مسئولان گردشگری کشورمان در زمینه نشر کتب راهنما و گردشگری ایران زمین انجام داده اند و جایز نیست که دوباره درباره توانمندی های دنیای مجازی این خطا تکرار شود.

همواره شاهد برگزاری نمایشگاهها و البته نشست ها و استفاده از توانایی رسانه های تصویری و دیگر رسانه ها داخل یا خارج کشور در این زمینه هستیم غافل از این که دنیای صفر و یکی و بلاگرها را ندیده ایم.

جای تردید نیست که ضعف اطلاعات گردشگری تمدن ایران حتی در مشهور ترین جراید مثل نشنال جغرافی و لولنی پلانت کاملا مشهود است و برای پرکردن این صفحات از اطلاعات دقیق و صحیح گردشگری ایران زمین نیازمند سرمایه گذاری های زیاد و صرف زمان زیادی خواهیم بود که در شرایط کنونی تصمیم عاقلانه ای برای گردشگری کشورمان نیست در حالی که اگر به بلاگرها اعتماد کنیم و بتوانیم از جایگاه باورنکردنی این گروه در صنعت گردشگری بین المللی خوب استفاده کنیم شاهد رشد ورونق بسیاری در صادرات نامرئی کشورمان خواهیم بود.

هرچند به عقیده بسیاری از اهالی رسانه بلاگرها افرادی کاملا عادی و بدون اطلاع از ریزه کاری های مطبوعات و رسانه ها هستند اما نباید فراموش کرد این گروه یکی از بهترین تبلیغ کنندگان جاذبه های گردشگری سراسر دهکده جهانی هستندو بسیاری از گردشگران حرفه ای سراسر جهان برای اطلاع از جاذبه های گردشگری کشورها به آنها رجوع می کنند و معتقد هستند چون نوشته های بلاگرها به دنبال هیچ منافع اقتصادی نیست بنابراین آنها بهترین ، صادقانه ترین و قابل اعتماد ترین اطلاعات را برای خوانندگان تهیه کرده اند .

پس به جاست که با همکاری کشورهای پیشگام در این زمینه مثل آلمان تعدادی از بلاگرهای معروف جهان را به ایران دعوت کنیم و با برگزاری توری چند روزه از آنها بخواهیم درباره ایران بنویسند و سپس شاهد تولید دهها هزار سطر اطلاعات مفید در دنیای مجازی درباره ایران زمین باشیم و منتظر از راه سیدن مسافران خارجی بنشینیم.

برند گردشگری ایران هنوز در پرده ابهام

با توجه به فعالیت های علمی و برگزاری سه دوره همایش برندسازی در صنعت گردشگری دستاورد آنها در صنعت گردشگری چه بوده است؟

اگرچه برند سازی پدیده ای بسیار مهم در صنایع مختلف بوده است اما این امر در صنعت گردشگری زیاد قدیمی نیست و به تازگی پا به عرصه وجودی این صنعت گذاشته است . بطوری که از برندسازی محصولات موضوع شروع شده و کشورهای مختلفی در این موضوع کار کرده اند تا اینکه موضوع برند سازی به گردشگری نیز رسیده است.

اما در این صنعت یعنی گردشگری زمانی ما برند محصولات گردشگری داریم که در این بخش به مباحث علمی خیلی به آن تکیه نمی کنند چون محصولات گردشگری بسیار گسترده و متنوع هستند بنابراین ویژگی هایی در محصولات گردشگری وجود دارد موضوع برند سازی را تحت تاثیر خود قرار داده و مجامع علمی به آن زیاد تکیه نخواهند کرد مگر در مواردی خاص مثل بحث اقامتی یا رستوران ها که می توان برای آنها برندی درنظر گرفت.

اما منظور از برند سازی در گردشگری بیشتر برند سازی در مقاصد گردشگری است که مورد نظر ماست و بسیاری از محافل علمی و عملی دهکده جهانی درباره آن اظهار نظر کرده و مشغول این موضوع هستند. در این زمینه بخصوص طی سه سال برگزاری همایش و سمینارهایی که برگزار شده بحث برندسازی در قالب مقالات و پیشنهادهای دوره دکترا و کارشناسی ارشد به آن پرداخته ایم ، این فعالیت اگرچه کار بسیار عظیم و خوبی در این زمینه بوده است اما چون بحث برندسازی در صنعت گردشگری ایران مبحثی کاملا پیچیده است هنوز موضوع برند گردشگری ایران به آن نتیجه ای که مورد نظر بوده و بتوان به آن تکیه کرد نرسیده ایم و باید کارهای بسیاری را در این زمینه انجام دهیم.

البته ممکن است بطور کلی انتظار اینکه طی دو یا سه سال بتوانیم به نتیجه یعنی برند گردشگری برسیم کلا انتظار صحیحی نباشد چون برندسازی برای صنعت گردشگری در گذر زمان معنی پیدا خواهد کرد نه با یک جلسه یا دو رویداد در این زمینه بلکه باید به شکل طبیعی این برند باید تولید و معرفی شود .

این مبحث یا برندسازی کاری نیست که یک گروه دور هم بنشینند و آخر جلسه عبارت یا شعاری به عنوان برند گردشگری یک منطقه تولید کنند این اشتباه همگی ماست که علامت یا نشان را به جای برند در نظر می گیریم و فکر می کنیم اگر یک علامتی یا شعاری را به عنوان ایران به بازار معرفی کردیم کار تمام شده و از این پس کاسبی و گردش مالی ما روبه رشد خواهد بود. در صورتی که علامت یا شعار بیان کننده برند و معرفی کننده برند در بازار هدف است نه خود آن .

بطور کلی برند باید در طول زمان تولید شده که در این زمینه ابتدا باید عواملی که برند مقصد را می سازند شناسایی شده و متناسب با آن ها برند شکل گیرد این موارد در کنار هم برندی برای گردشگری کشوری مثل ایران را تولید خواهند کرد و این برند در ذهن گردشگر به خودی خود تصور مثبتی از مقصد ایجاد می کند.

این برند می تواند درباره هنر، صنعت، آداب و رسوم یا سنن ایران زمین باشد اما اصل موضوع این است که در باره برندسازی برای گردشگری ایران ما هنوز ابتدای راه هستیم و در بخش تئوری کار مانده ایم و تا عمل فاصله زیادی داریم.

آیا انجمن ملی گردشگری ایران بخصوص شما همکاری با مجامع دولتی در این زمینه داشته اید؟

در مورد اخیر که آقای نجفی دستور آن را صادر کرده اند حداقل بنده هیچ اطلاعی از همکاری مجامع علمی و انجمن یا اساتید علم گردشگری با کمیته درنظر گرفته شده ندارم و ندیده ایم این افراد در این مجمع جایی داشته باشند. اگر چه به عقیده من و دیگر همکارانم در انجمن ملی گردشگری ایران این روش یا تعیین کمیته مخصوص برندسازی گردشگری ایران تجربه موفقی نخواهد بود چون در مدیریت قبلی سازمان میراث فرهنگی هم اینگونه برنامه ها انجام شده بود و با همین روش ها قصد تولید برند گردشگری ایران را داشتندکه خوب خودتان حاصل کار را دیده اید و هم اکنون دوباره همه چیز از صفر شروع شده و بازهم همان تجربه در حال تکرار شدن است.

من فکر می کنم اگر صاحبنظران گردشگری ، فرهنگ، هنر و تاریخ و طبیعت ایران به عنوان شورایی در کنار یکدیگر و در یک جلسه باشند شاید بتوان راهکاری عملی در این زمینه به کار گرفت نه اینکه هر یک از ارگان های درگیر جداگانه در این زمینه برای خود تصمیم  گیری و اقدام نماید بنابراین با همکاری یکجا و همزمان ارگان های درگیر موضوع برندسازی شاید به توان به اینده آن امیدوار بود نه با روش های کنونی . من به عنوان کارشناس ارشد و رئیس انجمن ملی گردشگری ایران معتقدم در صورتیی که این اتفاق هم بیافتد و همه کنار هم و سر یک میز بنشینند تازه در مسیری قرار گرفته ایم که در انتهای آن موفق به ساخت برند گردشگری کشورمان خواهیم شد.

شما به زمانبر بودن روند تولید برند گردشگری در کشورها اشاره کردید آیا به عقیده شما این تعجیلی که هم اکنون در سازمان میراث فرهنگی برای تولید یا معرفی برند گردشگری ایران صورت گرفته است نتیجه ای خواهد داشت یا خیر؟

به نظر من شاید این عجله زیاد مورد نیاز نیست چون شاید بسیاری از راهکارها یا پیشنهادهایی که در این موقعیت به سازمان داده می شوند زیاد منطقی یا عملی نباشند و قابلیت اجرایی نداشته باشند . همانطور که قبلا نیز اشاره کردم اگر پس از چند جلسه یک عبارت یا شعاری را مصوب کنیم که حتی ترکیب زیبایی هم داشته باشد این عبارت برند گردشگری ایران یا هر کشور دیگر نیست بلکه جمله ای زیبا است که به سرعت فراموش می شود و هیچ کارکرد مفیدی دراین زمینه نخواهد داشت.

من بطور کلی عقیده دارم تعجیل در این مسئله اصلا صلاح نیست و باید خیلی حساب شده دراین راه گام برداریم چون به گفته اکثر اهالی فن برند خروجی از اینگونه نشست ها و جلسات عجولانه محصولی است که به راحتی از ذهن ها پاک شده و در نهایت محو خواهد شد و بناچار دوباره باید به فکر عبارتی جدید در این زمینه باشیم. این تجربه ای است که کشورهای دیگر هم داشته اند به این صورت که شعاری یا به قول خودشان برندی را طراحی کرده و به بازار هدف ارایه داده اند اما با توجه به همان موارد که گفته شد پس از یک یا دوسال مجبور به تعویض آن شده اند چون بطور کلی یا فراموش شده است یا اینکه هیچ کارکرد مفیدی برای برنامه های آن ها نداشته است.

پس بهتر است برای اینکه بتوانیم برندی سازنده داشته باشیم ابتدا عوامل سازنده برند را بررسی و آنها را یکی یکی مهیا کنیم تا زمینه ساز تولید برندی کارآمد و دایمی در صنعت گردشگری کشورمان باشیم.

برای برند سازی باید مزیت های مقصد مورد نظر ما که هم اکنون ایران است را مورد توجه قرار دهیم و نوآوری و خلاقیت هایی که نسبت به مقاصد مشابه یا همسایه آن لازم است را به خوبی مورد بررسی و نتیجه گیری قرار دهیم تا بتوانیم بر بازارهای رقیب غلبه کنیم و نظر گردشگران را به امتیازات مقصد مورد نظر خودمان جلب کنیم .

بطوری کلی یکی از اشکالاتی که در سال های گذشته در زمینه برندسازی بوده این است که همه فعالان و دست اندرکاران دولتی در صنعت گردشگری که قصد برندسازی برای گردشگری ایران را داشته اند تصور می کردند در منطقه خاورمیانه یا آسیا یا حتی خلیج فارس ایران مقصدی بدون رقیب است هرچند جاذبه های منحصربفرد ایران در دیگر نقاط جهان گاهی بدون بدیل هستنداما همین کشورهای اطراف ما سالهاست که اقتصادشان را برمبنی گردشگری پایه ریزی کرده اند و هم اکنون از آن بهره خوبی به دست می آورند بنابراین جای تردید نیست که گامهای زیادی از ما جلوتر هستند و حتی با نداشته هایشان در حال پول درآوردن از صنعت گردشگری خود هستند پس نباید خودمان را بهترین مقصد در نظر بگیریم و تصور بدون رقیب بودن را داشته باشیم بلکه باید با خلاقیت و نوآوری داشته های بی بدیلمان را در بازارهای مقصد معرفی کنیم تا خواهان پیدا کند.

بطور کلی در زمینه ساخت برند دقت و انعطاف پذیری حرف اول را برای برند گردشگری می زند و باعث زنده ماندن یک برند در صنعت گردشگری خواهد بود. بازهم در زمینه برندسازی گردشری به این نکته اشاره می کنم که باید در بلند مدت زمینه های تولید برند را فراهم کنیم نکه اینکه به فکر تولید خود برند باشیم چون برند را خود جامعه و گردشگران با توجه به این امتیازات و زمینه های موجود تولید خواهند کرد و در جلسات نمی تواند تولید برند کرد.

به عقیده شما بخش خصوصی در برندسازی در گردشگری ایران چه نقشی خواهد داشت؟

به طور کلی گردشگری یعنی بخش خصوصی و دولت صرفا حکم نظارتی و حمایتی خواهد داشت بنابراین بطور کلی در صنعت گردشگری نقش عمده بخش خصوصی حلقه ای است بین مقصد و گردشگران بطوری که همه کسانی که در بخش خصوصی گردشگری مثل هتل ها ، مراکز تفریحی یا رستوران ها و تورگردانان یا آژانس های مسافرتی فعالیت می کنند اصلی ترین نقش را تولید و معرف کردن برند گردشگری کشور را بر عهده دارند.

بحث برند گردشگری معادله ای دو سویه است که در هر دو طرف گردشگران هستند و بخش خصوصی حاصل کار را به بالادستی ها یعنی جامعه دولتی انتقال خواهد داد.

همانطور که می دانیم گردشگر وقتی خاطره ای خوش یا زیبا از منطقه ای داشته باشد می تواند مبلغ خوبی برای گردشگری آن منطقه باشد پس حالا که افراد بخش خصوصی زمینه این تجربه خوب را برای او فراهم کرده اند می توانند نقاط قوت و ضعف همان منطقه را با توجه به عکس العمل گردشگران به بالادست خود انتقال دهند تا حاکمیت برای رسیدن به شرایط ایده آل گردشگران که در نهایت به برندسازی منتهی می شود گام بردارند نکه اینکه مسئولان خودشان برندسازی کنند.

بطور کلی برند تصوری از مقصد در ذهن گردشگر است که با توجه به تجربه وی از مقصد به وجود می آید بنابراین همگی بخصوص بخش خصوصی به عنوان اولین عضو مرتبط با گردشگران از سوی جامعه میزبان باید بیشترین تلاش را برای تشکیل تصویری خوب و مناسب از مقصد در ذهن گردشگر داشته باشد و دولت باید ابزار کار و لوازم مورد نیاز بخش خصوصی را در این باره در اختیارش بگذارد تا ذهن خلاق گردشگر با تجربه خوشی که از مقصد داشته اقدام به برند سازی دقیقی در این زمینه بکند.

به هر حال باید درنظر داشته باشیم که بطور کلی برندسازی برای گردشگری یک منطقه نیازمند هدایتی مرکزی از سوی دولت است اینگونه که تمام امکانات و قوانین لازم را باید در اختیار بخش خصوصی قرار دهد و صرفا پس از انتقال تجربه گردشگران از طریق بخش خصوصی به کارگروه و کمیته مربوطه به تقویت خوبی ها و کاهش بدی های موجود در مقصد کند اینگونه است که گردشگران با توجه به تجربه خوشی که از مقصدشان دارند خودشان برند گردشگری مقصد را تولید می کنند و کم کم آن در سطح بین الملل معروف می شود.

دکتر فراهانی مدیر کل اسبق سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان تهران

نظر شما برای برندسازی گردشگری و نقش آن در توسعه گردشگری کشورمان چیست؟

بطور کلی بحث برندسازی در صنعت گردشگری از نیازهای امروز توسعه گردشگری یا همان صادرات نامرئی در کشورهای مختلف جهان است. اما برای اینکه ما مطمئن باشیم که این برند می تواند زنده بماند و جوابگوی انتظارات ما باشد و بطور کلی صنعت گردشگری با تمام شاخصه هایش باشد و آن را تحت پوشش خود درآورد لازم است که این برند گردشگری پشتیبانی مردمی در کشور مقصد را داشته باشد نه اینکه صرفا عبارت یا شعاری بدون پشتیبانی جامعه میزبان باشد یا اینکه در واقع جنبه ملی داشته باشد.

به عقیده من برند می تواند موفق باشد که در واقع ارتباط مستقیمی با خواسته های مردم جامعه میزبان داشته باشد که در واقع برند رابطی بین تولید کننده و مشتری است و اگر نتوانیم این ارتباط را به خوبی برقرار کنیم بدون تردید اعتماد بین مشتری و فروشنده به وجود نخواهد آمد و در نهایت چرخه عرضه و تقاضا از بین خواهد رفت و برند مذکور فراموش خواهد شد.

به عقیده من همین عدم پشتیبانی مردمی باعث شده که علی رغم تلاش های انجام شده در این زمینه در ایران باستانی هنوز برند گردشگری قابل اعتمادی نداریم و در بازارهای هدف گردشگری کشورمان گمنام باقی مانده ایم.

چون وقتی برندی تهیه می شود و به مشتری ارایه می شود باید حس اعتماد و رضایت را در دو سوی معادله ایجاد کند نه اینکه یک طرف معادله بدون در نظر گرفتن نیازهایش رها شود با این رویکرد در واقعی راهی بیهوده مثل گذشته را طی خواهیم کرد و دوباره تکرار مکررات خواهد بود.

بنابراین برای موفقیت برند باید مطالعات زیادی در مورد زمینه جامعه شناسی و روانشناختی در جامعه میزبان صورت گیرد و حالا که جامعه میزبان ما ایران است باید بیشترین مطالعه در باره ارتباط جامعه ایران با گردشگران خارجی صورت گیرد و تصویری که ذهن ایرانیان از گردشگران خارجی می سازند را مد نظر این برندسازی قرار دهیم.

این موضوع یعنی ارتباط برند با جامعه و ملت میزبان بخصوص در کشورمان حساسیت بیشتری خواهد داشت چون ایران جامعه ای مذهبی و کاملا سنتی است بنابراین باید برند گردشگری مورد نظر ما برای ایران متناسب با خواسته ها و باورهای جامعه ایران تعیین شود تا پشتیبانی مردم با تمام افکار و عقایدشان را به خود جلب کند و در نهایت جاودانه باقی بماند اگرنه به سرعت فراموش خواهد شد چون مردم و جامعه ایران علاقه ای به مطرح کردن آن ندارند.

به نقش برند در اعتماد سازی گردشگران اشاره کردید آیا این برندسازی می تواند در استانداردسازی خدمات گردشگری جامعه میزبان نیز کمک کند؟

بدون تردید پاسخ شما مثبت است به این صورت که وقتی برند مورد اعتماد گردشگران قرار می گیرد به معنی آن است که گردشگر و مردم کشور میزبان به خدماتی که ارایه می دهند و دریافت می کنند ایمان داشته و همان کیفیت را همواره با دیدن یا شنیدن نام یا برند مورد نظر انتظار دارندبنابراین خود بخود استاندارد سازی صورت گرفته و همواره خدمات ارایه شده و تقاضای مورد نیاز با یکدیگر تناسب دارند و یکسان هستند.

بطور کلی نقش بخش خصوصی در این زمینه یعنی برندسازی از نظر شما چیست؟

همانطور که می دانیم فعالیت اصلی گردشگری بر عهده بخش خصوصی است و دولت هیچ وقت نباید در بحث اجرایی این موضوع حضور داشته باشد و صرفا در تهیه قوانین و تولید راهکارهای علمی گام بردارد پس این بخش خصوصی است که برای برندسازی تلاش می کند و آن را زنده نگه می دارند نه دولت چون دولت مجری در این زمینه نیست که نیازها و برتری های گردشگری ایران را بداند و با تکیه بر آنها برندسازی کند.

این تعجیل صورت گرفته درسازمان میراث فرهنگی برای تولید برند گردشگری کشورمان مفید است یا خیر؟

من معتقدم این عجله هرگز مفید نیست و جوابگوی نیاز گردشگری کشورمان ایران نخواهد بود چون این موضوع یعنی برندسازی در صنعت گردشگری نیازمند مطالعه دستاوردهای گذشته و متناسب سازی آن با نیازهای امروز جامعه است که در این زمینه استفاده از تجربه دیگران و کشورهای موفق هم دخالت خواهد داشت بنابراین جایی برای تعجیل یا عجله در این زمینه وجود نخواهد داشت .

جای تردید نیست که اگر مدت زمان بیشتری برای تولید برند گردشگری صرف شود در نهایت حاصل کار گامی مطمئن و دقیق تر خواهد بود چون در گذشته هم این تجربه را داشته ایم و با عجله تمام تلاش هایمان به دست فراموشی سپرده شده است و موفقیتی نداشته ایم.