تالاب ها بهترین فرصت توسعه اکوتوریسم ایران
سال ۱۹۷۱ ، دومین روز از ماه فوریه (سیزدهم بهمن) اولین گام اجرایی برای بنیان گذاری میثاق بین المللی حفاظت از تالابها و امضاء توافقنامه کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها در شهر رامسر برداشته شد و طی آن ایران و ۷ کشور دیگر این پیمان را امضاء کردند. به یمن کنوانسیون رامسر اکنون بزرگترین شبکه مدیریت هماهنگ زیست بومهای تالابی تشکیل شده که ۱۶۸ کشور جهان و ۲۱۷۱ تالاب را با مجموع مساحت بیش از ۲۰۷ میلیون هکتار تحت پوشش دارد. ایران نیز تاکنون ۳۵ تالاب را با مجموع مساحت ۱/۵ میلیون هکتار به کنوانسیون رامسر معرفی و در فهرست تالابهای با اهمیت بین المللی ثبت کرده که جای بسی خرسندی است.
اما اگر از گام بزرگ حفظ و حمایت از تالاب های کشورمان بگذریم سئوال اینجاست که آیا فعالیت دیگری برای بهره برداری بهینه با حفظ رعایت استانداردهای محیط زیست از این نعمات خدادادی در کشورمان صورت گرفته است؟ یا اینکه فقط برای نگهداری آنها تلاش شده و کاربردی دیگر از تالاب ها در کشور تعریف نشده است ؟
همانطور که می دانیم تالاب ها جزو یکی از برترین جاذبه های طبیعت در گردشگری دهکده جهانی هستند و بسیاری از ماجراجویان و البته طبیعت گردان سالانه حداقل یک برنامه سفر و اقامت در کنار این نوع جاذبه ها دارند و همین موضوع برای کشورهای دارای چنین جاذبه ای به سوژه ای برای برگزاری تورهای مختلف و گوناگون و البته چشمه ای جوشان از پول تبدیل شده است .
به عنوان مثال هندوستان با داشتن هزاران جاذبه متفاوت طبیعی و تاریخی با سرمایه گذاری در این نوع جاذبه بخصوص در منطقه کرالا (جنوبی کشور هندوستان) هر ساله میلیون ها دلار درآمدزایی کرده و صدها هزار گردشگر را به این منطقه می کشاند در حالی که کشورمان با داشتن 35 تالاب با قابلیت کامل برای توسعه و رونق طبیعت گردی صرفا به محصور کردن آنها پرداخته و همان چندموردی هم که گردشگران اجازه ورود به آنها را دارند نیز به دلیل سوء مدیریت در حال از بین رفتن است.
این در حالی است که می توان با ایجاد کمپ های استاندارد و قانونی با رعایت قوانین حفاظت از محیط زیست زیر سایه مدیریت صحیح اقدام به برگزاری مسابقات ماهیگیری ، قایقرانی و البته صدها برنامه تفریحی دیگر در این مناطق کرد و علاوه بر ایجاد اشتغال برای ساکنان محلی در زمینه درآمد زایی جهت حفظ احیای خود این تالاب ها گام برداشت .
پس بیاییم امسال علاوه بر فعالیت های حفاظت از تالاب ها با احیای دوباره جایگاه آنها در صنعت گردشگری و مدیریتی معقول به این جاذبه های طبیعی رونقی دوباره بخشیم تا بتوانیم شاهد رونق گردشگری در کرانه هایشان باشیم نه خشک شدن و از بین رفتنشان.
گفت و گوی اختصاصی کسب و کار با دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس
بابک ارسیا: باید ابتدا فرهنگ سازی کنیم ، سپس به توسعه گردشگری منطقه بیاندیشیم
بابک ارسیا: دیدنی های خلیج فارس ، فقط کیش و قشم نیست
گفتگو : عماد عزتی
خلیج فارس نامی آشنا در ذهن ایرانیان و همیشه یادآور ناخدا خورشید، لنج های ماهیگیری و موسیقی محلی آن بوده است . امروزه هم در سطح بین المللی به عنوان شاهراه نفتی منطقه خاورمیانه و با اهمیتی ویژه برای جریان انرژی در رگ های جهان شناخته شده. اما اگر کمی دقت کنیم و زیبایی های این آبراه نیلگون را بیشتر زیر نظر بگیریم، خواهیم دید به غیر از طلای سیاه ، طبیعت سواحل آن در واقع ثروتی خدادادی برای کشورهای منطقه و صنعت گردشگری آنها بوده و هست از این رو کسب و کار ترتیب گفت و گویی اختصاصی با بابک ارسیا کارشناس گردشگری و دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس را داده تا با پتانسیل های موجود گردشگری در این منطقه بیشتر آشنا شویم.
بابک ارسیا در این باره می گوید: جهاد دانشگاهی جشنواره خلیج فارس را با هدف پاسداشت نام و بیان مزیت های خلیج فارس هر سال دهم اردیبهشت ماه برگزار می کند که امسال نیز دهمین دوره آن برگزار می شود و از آنجا که بحث صادرات غیر نفتی در کشورمان با روی کار آمدن دولت یازدهم بخصوص در بخش گردشگری اهمیت ویژه ای یافته است بنا داریم محورهای اصلی این جشنواره را براین صنعت تدوین و دهمین جشنواره را معطوف به این موضوع یعنی گردشگری برگزار کنیم به همین دلیل برای امسال درنظر گرفته ایم محل برگزاری دهمین همایش را در بندر لنگه یا قشم درنظر بگیریم.
دبیر دهمین دوره جشنواره ملی خلیج فارس ضمن تاکید بر پتانسیل های موجود در منطقه می افزاید : آبهای بسیار تمیز و سواحل طولانی خلیج همیشه فارس به عنوان بهترین و بیشترین پتانسیل سرمایه گذاری صنعت گردشگری در اختیار ایران قرار گرفته است که می توان با کمی دقت و مدیریت در جهت آماده سازی زیرساخت های گردشگری از هر متر مربع آن درآمد کسب کرد و بازار اشتغال منطقه را رونقی دو چندان داد. اما متاسفانه سهم اقتصادی صنعت گردشگری ایران که طولانی ترین سواحل این خلیج را به خود اختصاص داده بسیار کمتر از دیگر همسایگان جنوبی خود که هرکدام شاید کوچکتر از یک استان ایران باشند، بوده.
ارسیا در ادامه می افزاید: این ثروت خدادادی با سرمایه گذاری های متمرکز در دو جزیره کیش و قشم تا کنون مورد بی مهری دست اندرکاران صنعت گردشگری ایران قرار گرفته در صورتی که اگر مانند کشورهای عربی حاشیه جنوب خلیج فارس به کل این سواحل توجه می شد امکان رشد صنعت گردشگری داخلی و خارجی در این منطقه دگرگون و سمت و سویی دیگر می گرفت. همین موضوع باعث شده تا تمام پتانسیل موجود در بندر تاریخی سیراف به دست فراموشی سپرده شود درحالی که بسیاری از سرمایه گذاری های انجام شده در قشم به بازدهی مناسب نرسیده اند.
این کارشناس گردشگری ضمن تاکید بر تدارک زیرساخت های توسعه گردشگری در منطقه تصریح می کند: هم اکنون با توجه به همین تمرکز بدون برنامه در منطقه جهت توسعه گردشگری ایران زیرساخت های مناسبی در دیگر نقاط منطقه خلیج فارس ندارد و همین موضوع باعث شده تا نه تنها توجه گردشگران به این جاذبه ها جلب نشود بلکه سرمایه گذاران نیز اطلاعی از امتیازات طبیعی وتاریخی منطقه نداشته باشند.
وی به امتیاز گردشگری پزشکی در منطقه اشاره می کند و از بازار بسیار مناسب حاشیه جنوبی این خلیج نام می برد و می گوید: با توجه به اینکه امکان دسترسی دریایی در منطقه کاملا مهیاست و می توان با استفاده از امکانات پزشکی ایران و یا احداث دهکده های سلامت ایران می توان هر ساله میزبان تعداد بسیار زیادی از نیازمندان خدمات درمانی از کشورهای جنوبی خلیج فارس باشد در حالی که هم اکنون به دلیل نبود امکانات مناسب و یا عدم بازاریابی دقیق این نیازمندان به کشورهایی مثل اردن، مالزی سفر می کنند این درحالی است که امکانات مناسب و چه بسا بهتری تنها چند ده کیلومتر بالاتر از کشورشان موجود است.
ارسیا با اشاره به اهمیت اشتغالزایی در کشورمان می گوید: همانطورکه می دانیم یکی از دغدغه های اصلی دولت همواره بحث اشتغالزایی بخصوص در مناطق محروم بوده و هست از انجا که این منطقه دارای نیروی کار ارزان قیمت است می توان با هدایت و مدیریت سرمایه گذاری بخصوص در بخش گردشگری با توجه به پتانسیل های بسیار بالای منطقه آنها را به فعل تبدیل کرد و زمینه اشتغال هزاران نفر در حاشیه شمالی خلیج فارس و جنوب کشورمان را مهیا کرد در حالی که هم اکنون بی کاری و فقر یکی از معضلات اصلی جوانان منطقه است درحالی که گنجی پنهان در اختیارشان است.
دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس به فرهنگ بومی منطقه اشاره می کند و می افزاید: اگر دولت و دست اندرکاران گردشگری ایران قصد توسعه گردشگری در منطقه یاد شده را دارند ابتدا باید با توجه به فرهنگ بومی و البته فرهنگ سازی در زمینه توسعه گردشگری گام بردارند چون همانطور که می دانیم این منطقه دارای فرهنگی خاص خود بوده و برخی از مسایل به عرف تبدیل شده است که شاید با ورود گردشگران از دیگر نقاط کشور یا جهان آنها را دچار مشکل کند بنابراین باید ابتدا فرهنگ سازی کرد و سپس با در نظر گرفتن عرف منطقه و البته فرهنگ آن نسبت به سرمایه گذاری گام برداشت تا بتوانیم شاهد توسعه و رونق باشیم نه اینکه مشکل ایجاد کنیم.
بابک ارسیا در پایان به بحث برندسازی و البته برندشدن منطقه برای جذب گردشگران اشاره و تاکید می کند: هم اکنون ایران باید روی «ترین های» منطقه تکیه کند و با بیان کردن امتیازات این «ترین ها» آنها را به برندی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی معرفی نماید . وی می افزاید در منطقه ما بزرگترین غار نمکی جهان یا جنگل های حرا ، بندر سیراف و دهها مورد از منحصربفردترین ها و یا زیباترین های جهان را در منطقه داریم اما هنوز آنها را برند نکرده ایم به صورتی که حتی بسیاری از همطونان خودمان در باره آنها کوچکترین اطلاعاتی ندارند ، پس نمی توانیم انتظار توسعه گردشگری بین المللی را داشته باشیم، این دقیقا هدف ما در جشنواره است که با دریافت و انتشار مقالات سعی داریم پتانسیل بالقوه منطقه را به فعل تبدیل کنیم.
سواحل خلیج فارس نعمتی خداددی برای صنعت گردشگری ایران
سواحل خلیج فارس میراثی خدادادی به ایران
خلیج فارس نامی هست که در ذهن ایرانیان همیشه یادآور ناخدا خورشید، لنج های ماهیگیری و موسیقی محلی آن بوده است و امروزه هم در سطح بین المللی به عنوان شاهراه نفتی منطقه خاورمیانه شناخته شده و از اهمیت ویژه ای برای جریان انرژی در رگ های جهان برخوردار شده است.
اما اگر کمی دقت کنیم و زیبایی های این آبراه نیلگون را بیشتر زیر نظر بگیریم خواهیم دید که این آبراه و طبیعت سواحل آن در واقع ثروتی خدادادی برای کشورهای منطقه و صنعت گردشگری آنها بوده و هست. اما متاسفانه سهم اقتصادی صنعت گردشگری ایران که طولانی ترین سواحل این خلیج را به خود اختصاص داده بسیار کمتر از دیگر همسایگان جنوبی خود که هرکدام شاید کوچکتر از یک استان ایران باشند، بوده.
آبهای بسیار تمیز و این سواحل طولانی که به عنوان بهترین و بیشترین پتانسیل سرمایه گذاری صنعت گردشگری در اختیار ما قرار گفته که می توان با کمی دقت و مدیریت در جهت آماده سازی زیرساخت های این سواحل از هر متر مربع آن درآمد کسب کرد و بازار اشتغال منطقه را رونقی دو چندان داد.
با توجه به منابع عظیم دریایی و آب دریا می توان با احداث مجتمع های بزرگ آب درمانی یا ورزشهای آبی به این برنامه جامه واقعیت پوشاند و به جای دلارهای نفتی از ثروتی بی پایان که از صنعت گردشگری حاصل می شود ، درآمد حاصل کرد.
این ثروت خدادادی با سرمایه گذاری های متمرکز در دو جزیره کیش و قشم تا کنون مورد بی مهری دست اندرکاران صنعت گردشگری ایران قرار گرفته در صورتی که اگر مانند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به کل این سواحل توجه می شد امکان رشد صنعت گردشگری داخلی و خارجی در این منطقه دگرگون می شد.
به عنوان مثال کشور جنوبی و همسایه ایران، بحرین طبق آمار منتشر شده در مجله تراول در سه ماهه نخست سال جاری میلادی برای گردشگران بین المللی به عنوان یکی از گزینه های اصلی مسافرت هایشان جهت استفاده از سواحل و آفتاب، مورد توجه قرار گرفته در همین حال علاقمندان به ورزش های ساحلی و آبی جهانی نیز از این کشور بطور ویژه ای یاد می کنند.
این کشور کوچک تنوانسته با سرمایه گذاری بی اندازه خود در زمینه ساخت مجتمع های ورزشی – تفریحی آبی بسیار مجهز و مدرن نظر کمیته های ورزشی را جهت برگزاری بازیهای بین المللی در این زمینه ها را نیز به خود جلب کند. به عقیده بسیاری از کارشناسان تبلیغ توانمندیهای جذب گردشگر از طریق صنعت گردشگری ورزشی بهترین روش برای نشان دادن پتانسیل های این صنعت در هر کشور خواهد بود . آنها عنوان می کنند که اینگونه رویدادها در واقع به عنوان یک تبلیغ رایگان برای کشورهای برگزار کننده هستند.
اما متاسفانه در ایران تبلیغ گردشگری صرفا برای مکان های تاریخی انجام کشده که اکثر آنها به دلیل عدم مدیریت و رسیدگی در حال نابودی هستند یا اینکه همگان آنها را می شناسند در حالی که هیچ سخنی از توانمندی های گردشگری ورزشی در ایران به میان نیامده است و هیچ تبلیغی نشده، به عنوان مثال در کشورهای حاشیه خلیج فارس برای جذب حداکثری گردشگر ورزشی اقدام به ساخت شرایطی مصنوعی برای ورزشهایی چون اسکی روی برف ، موج سواری یا قایق سواری در رودخانه خروشان کرده اند بگونه ای که تمامی این امکانات به بهترین شکل ممکن در ایران بصورت طبیعی موجود هستند اما متاسفانه از دید کارشناسان صنعت گردشگری بخصوص گردشگری ورزشی دور مانده اند. از سوی دیگر زمستان سال گذشته شاهد تبلیغات گسترده ای جهت برگزاری تورهای اسکی در کشور همسایه ترکیه از سوی آژانس های مسافرتی بودیم حال سئوال اصلی اینجاست که ایران با وجود این همه پتانسیل و پیست های بین المللی اسکی در سطح کشور آیا واقعا باید اقدام به برگزاری تورهایی اینچنین برای فرستادن گردشگران ایرانی به کشور همسایه کند یا اینکه باید برعکس عمل شود؟
این در حالی است که فیفا عنوان کرده بسیاری از کشورهای جهان امکانات برگزاری بازی های بین المللی را ندارد و آنهایی هم که دارند باید توان اثبات امکانات خود را به این کمیته داشته باشند و مدت طولانی هم در نوبت بمانند. بنابراین اینگونه اظهار نظر کمیته برگزاری بازی های بین المللی فیفا خود نشان دهنده ارزش اقتصادی میزبانی اینگونه مسابقات در جهان و صنعت گردشگری هر کشور میزبان این بازی ها است.
حال با توجه به این موضوع و شرایط بسیار مطلوب منطقه حاشیه خلیج فارس و البته دریای خزر برای ایران به نظر می رسد مسئولیت بازاریابی و مطرح کردن توانمندی های ساحلی ایران از این نظر به جوامع بین المللی ورزشی به عهده مسئولین ورزشی ایران قرارگرفته که امید است مسئولین این امر از فرصت خدادادی به وجود آمده بهترین استفاده را داشته باشند و صنعت گردشگری ورزشی ایران را رونق مناسبی ببخشند.
البته نباید کل این مسئولیت را به عهده جامعه ورزشی ایران گذاشت. بلکه مدیران صنعت گردشگری و سرمایه گذاران نیز در این بخش سهیم خواهند بود به عنوان مثال در همین راستا کشور بحرین در سواحل خود و منطقه ای به نام Zallaq توانسته هتل های چند ستاره فوق مدرنی را برای ارایه خدمات به گردشگران بسازد و با تبلیغات گسترده نظر گردشگران و مدیران آژانس های مسافرتی را به این منطقه جلب کند . این سرمایه گذاری عظیم در حالی اتفاق افتاده که به جز دو یا سه مرکز عمده ایرانی یعنی جزایر کیش و قشم دیگر سواحل ایران از امکانات مناسبی برای جذب گردشگر برخوردار نیستند و به صورت بومی اداره می شوند و حتی امکانات پذیرایی برای گردشگران ایرانی نیز برای آنها نیست چه رسد به جذب گردشگر خارجی!!!
از سوی دیگر به گزارش FIFA طی برگزاری بازی های بین المللی ساحلی در کشور فرانسه حدود 400 هزار نفر در قالب تیم های ورزشی و هیات های همراه و همچنین تماشاگران و علاقمندان این رشته های ورزشی وارد منطقه شده اند اما آیا واقعا در صورت موفقیت ایران برای جذب اینگونه گردشگران امکانات پذیرایی برای این حجم مسافر در یک دوره بخصوص فراهم شده ؟ این در حالی است که امکانات رفاهی و گردشگری ایران در منطقه خلیج فارس به دو جزیره یاد شده خلاصه شده که همین دو جزیره هم در ایام بخصوصی از سال مثل تعطیلات نوروزی برای پذیرایی از مسافران نوروزی دچار مشکل می شوند و امکانات رفاهی کافی برای متقاضیان را در اختیار ندارند، بنابراین در صورت دارا بودن زیرساخت های ورزشی، امکان پذیرایی برای گردشگران و هیات های ورزشی جای تامل بیشتری دارد. به همین دلیل برای بهره برداری از این ثروت بی نهایت باید سرمایه گذاری دقیقی در زمینه و راه اندازی زیرساخت های مناسب گردشگری در کل منطقه ساحلی خلیج فارس مهیا شود سپس انتظار بهره برداری مناسب از این ثروت خدادادی را در صنعت گردشگری را داشته باشیم.
صنعت گردشگری ورزشی که امروزه به عنوان یکی از پردرامدترین صنایع گردشگری در سطح جهان شناخته شده، بنابراین باید از کوچکترین امکانات در این زمینه بیشترین بهره را برد. ایران با توجه به اقلیم و چهار فصل بودن خود بیشتری پتانسیل را برای بهره برداری از این صنعت نوظهور را در منطقه داراست از جمله این منابع طبیعی و پتانسیل ها می توان از رشته کوههای البرز و زاگرس در زمینه رشته های ورزشی زمستانی و همچنین کوهنوردی و صخره نوردی نام برد و از سوی دیگر کویر لوت که به ظاهر قابل استفاده نیست می تواند به منبع درآمدزایی در زمینه اتومبیل رانی و سافاری صحرایی باشد ودر نهایت موضوع بحث ما سواحل بسیار مناسب ایران در شمال و جنوب می توانند پذیرای انواع ورزشهای ساحلی و آبی در سطح بین المللی باشد که متاسفانه سالهاست از دید مسئولان امر مخفی مانده یا مورد بی مهری آنان قرار گرفته است.
با توجه به موارد و پتانسیل موجود دراین زمینه، سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ورزشی ایران بسیار سودآور و زودبازده خواهد بودحتی برخی از کارشناسان صنعت گردشگری داخلی ایران معتقدند جهت رونق در این صنعت در کشور ایران اولین گام شاید ایجاد انگیزه و تمایل برای برگزاری اردوهای تدارکاتی تیم های خارجی ورزشی در کشور باشد با این کار وقتی این تیم ها از امکانات خوب و بالقوه ایران آگاه شوند قطعا در نحوه تصمیم گیری کمیته های برگزار کننده بازیهای بین المللی تاثیر مثبتی خواهند گذاشت.
این گروه از کارشناسان می گویند وقتی یک تیم ورزشی اقدام به برپایی اردوی تدارکاتی در کشوری می کند مدیران ، مسئولان و همچنین رسانه ها این خبر را به دیگر نقاط جهان منعکس می کنند و در عین حال امکانات پذیرایی و توانمندی های کشور میزبان هم به دیگران گوشزد می شود، بنابراین این خود یک روش تبلیغ بسیار مثبت برای ایران یا هر کشور دیگر خواهد بود که در عین حال تبلیغ بسیار جالبی برای رشد صنعت گردشگری عمومی کشور نیز خواهد بود.
از سوی دیگر برای ایران بهترین فرصت جهت محک زدن توان خود برای برگزاری بازی های بین المللی در فضایی آرام خواهد بود. همچنین در این زمان می توان اشکلات موجود را در صورت وجود به سادگی برطرف کرد تا زمان لازم توان ارایه بهترین خدمات را داشته باشیم. بنابراین مسئولین صنعت گردشگری و ورزشی ایران می توانند با ارسال دعوتنامه های رسمی از دیگر تیم ها و گروه های ورزشی معروف جهان جهت برپایی اردوهای تدارکاتی دعوت به عمل آورند و به آنها امکانات ویژه ای نیز بدهند تا بتوانیم توانایی های ایران در زمینه رونق صنعت گردشگری ورزشی را به جهان معرفی کنیم.
البته جامعه ورزشی ایران برای میزبانی بازی های ساحلی در سال 2010 میلادی تلاش بسیار خوبی انجام داده حال آنکه گذشته از مسایل سیاسی به دلیل مشکلات زیرساختی و امکانات رفاهی این امکان از ایران دریغ شد و به کشور امارات اهدا شد و در واقع حجم زیادی از ثروت و رونق دوباره صنعت گردشگری به این کشور داده شد. بنابراین هماهنگی در این دو زمینه یعنی مسئولان ورزشی و صنعت گردشگری باید بسیار تنگاتنگ و کارامد باشد تا بتوانیم از پتانسیل های موجود در ایران بهترین استفاده را داشته باشیم.
در همین راستا به گزارش مجله TTG (sport’s turism) کشور عمان با توجه به برگزاری رقابت های بین المللی ورزش های ساحلی در کشورش توانسته موقعیت خود را از نظر صنعت گردشگری ورزشی در این زمینه خاص در جهان تثبیت کند و به عنوان یکی از گزینه های همیشگی برای برگزاری اینگونه مسابقات باشد.
به عنوان مثال برگزاری دومین دوره بازیهای ساحلی آسیا در این کشور کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس این کشور را به بهترین مکان برای گذراندن تعطیلات گردشگران اروپایی تبدیل کرد. آفتاب و ساحل دو عامل اصلی و سرمایه های خدادادی عمان بود که توانست به بهترین شکل ممکن از آنها استفاده کند و برای خود درآمدی میلیاردی را مهیا کند.
این کشور ساحلی در منطقه توانسته با سرمایه گذاری بسیار سنگین و دقیق در زمینه بهره برداری از منابع طبیعی خود در صنعت گردشگری و بخصوص گردشگری ورزشی یعنی ساحل و دریا بهترین آینده را برای این صنعت در کشورش تضمین کند. حال سئوال اینجاست که چطور این کشور توانسته با این وسعت کم این بازی ها را برگزار کند و میزبان این بازی ها باشد و ایران با توجه به وسعت و امکانات خود نتوانسته تا کنون این موقعیت را به دست آورد؟ بازهم به مسایل زیرساختی خواهیم رسید و اهمیت آنها در به دست آوردن اینگونه موقعیت ها برایمان زنده می شود حال باید دید آیا واقعا زیرساخت های میزبانی اینگونه بازی ها در ایران مهیاست یا خیر؟
امروزه ، قایقرانان حرفه ای ، والیبالیست های ساحلی و موج سواران حرفه ای این کشور کوچک عمان را به خوبی می شناسند و از امکانات ورزشی این کشور بسیار خوب مطلع هستند اما همین افراد با توجه به امکانات بسیار بالقوه ایران کوچکترین اطلاعاتی در باره پتانسیل ایران برای استفاده از سواحلش را شاید نداشته باشند. به عنوان مثال شهرک ورزشی ساحلی Al Musana’s sport در کشور عمان با وسعتی حدود یک میلیون متر مربع و گنجایش پذیرایی از حدود سیصد هزار نفر گردشگر و تیم های ورزشی بهترین گزینه برای کمیته برگزاری بازی های بین المللی ساحلی در این کشور بوده و از سوی دیگر این کشور کوچک حاشیه خلیج فارس توانسته برای تحکیم این موقعیتی که به دست اورده حدود 400 ساحل دیگر با ظرفیت های مختلف را برای پذیرایی از گردشگران ورزشی به این کمیته در سواحلش پیشنهاد دهد عمان عنوان کرده هر یک از این سواحل به خودی خود قادر به برگزاری مسابقات جداگانه ای هستند و با امکانات بسیار مدرن خود مانند هتل، مراکز تفریحی و امکانات استاندارد ورزشی نظر مثبت این کمیته ها را به دیگر مناطق کشورش نیز جلب کرده است.
اما این کشور به این امکانات هم اکتفا نکرده و برای تکمیل توانایی های خود اقدام به تاسیس مدارسی برای تدریس تخصصی اینگونه ورزشها در سطح منطقه کرده است اما مهمترین وبهترین کاری که دست اندرکاران این صنعت در کشور عمان کرده اند تاسیس مراکز آبدرمانی و توانبخشی در آب در کنار مراکز اقامتی بوده است و با اینکار هرگز نام و امکانات خود را در کمیته های برگزاری مسابقات بین المللی به دست فراموشی نخواهد سپرد و البته بسیاری از گردشگران عمومی را هم برای استفاده از این مراکز به عمان جذب کرده اند.
حالا با توجه به وسعت سواحل ایران و امکانات بالقوه ایران برای میزبانی اینگونه بازیها و رشد صنعت گردشگری ورزشی خود سئوال اصلی اینجاست که ما از این نعمت خدادادی چند درصد بهره برداری می کنیم و در واقع چقدر توانسته ایم سواحل خلیج فارس و دریای خزر را برای صنعت گردشگری ورزشی خود آماده کنیم و آنها را درآمد زا کنیم؟
اما هنوز هم دیر نیست و به قول معروف ماهی رو هروقت از آب بگیریم تازه است ، حاشیه خلیج فارس ثروتی بی پایان است که به سرزمینی بسیار جذاب برای گردشگران اروپایی و دیگر نقاط جهان تبدیل شده است اما بیشتر این گردشگران مقصد خود را چند کیلومتر دورتر از سواحل ایران انتخاب می کنند یا اینکه همیشه تیم های ورزشی ایران باید برای انجام بازیهای بین المللی ساحلی به قسمت جنوبی این خلیج برود ، حال آنکه امکانات گردشگری ایران از نظر تاریخی و اقلیم منطقه از دیگر همسایگانش بهتر و بیشتر بوده ولی بازهم مسیر حرکت تورها به دیگر نقاط این خلیج ختم می شود اینجاست که اهمیت زیرساخت ها و تبلیغات خودنمایی می کند.
بطور مثال کشور قطر برای جذب گردشگران اقدام به تاسیس اسکله های تفریحی کرده است و تمامی خطوط کشتیرانی تفریحی را تشویق به پهلوگرفتن کشیتیهای تفریحی آنها در این بنادر کرده و در همین راستا شرایط صدور ویزا برای گردشگرانی که با این کشتی ها وارد خاک قطر می شوند را نیز ساده تر کرده و کمتر از یک ساعت این کار را برای آنها انجام می دهد این امکانات در کنار مشوق هایی که این کشور به آژانس های گردشگری برای برگزاری تورهای ویژه در خاک عمان می شود توانسته آینده صنعت بسیار پردرامد گردشگری را در این کشور نیز تضمین کند حالا باید دید ایران چند اسکله توریستی ساخته و چه امکاناتی به گردشگران ورودی می دهد تا بتواند از دیگر رقبای سرسخت خود در این صنعت که همان کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند سبقت بگیرد و مسیر حرکت گردشگران خارجی را به شمال خلیج فارس تغییر دهد؟ امید است دست اندرکاران این صنعت و دیگر صنایع مربوط توجه بیشتری به این ثروت خدادادی داشته باشند و از فرصت های موجود حداکثر استفاده را به نفع اشتغالزایی برای ایران استفاده کنند.
عماد عزتی
سوتیترها: محمد خادم : تنها خواسته ما از دولت این است که صرفا نقش خود را بازی کند
مدیرعامل شرکت صنایع تجهیزات نفت: بطور کلی سیستم ایران براساس واردات طراحی شده است نه تولید
خادم: دولت درمقابل کوتاهی خود پاسخگو نیست اما بخش خصوصی در کوچکترین مشکل باید جریمه بپردازد
مدیرعامل شرکت صنایع تجهیزات نفت: تولید کنندگان داخلی به دلیل تحریمها امکان صادرات واقعی ندارند درحالی که نیاز داخلی تنها 15 درصداز توان تولید کشورمان است
گفت و گو با محمد خادمی
مدیرعامل شرکت صنایع تجهیزات نفت،
بطور کلی هرسال با نزدیک شدن زمان برگزاری نمایشگاههای مختلف صنتی بسیاری از رسانهها درباره اهمیت برگزاری این گونه نمایشگاهها سخن گفته و مسئولان نیز از اهمیت حمایت از تولیدات داخلی میگویند اما این روند تنها تا زماین برگزاری همان نمایشگاه است و تا سال آینده کمتر درمورد آن سخنرانی یا حتی مطلبی منتشر میشود. که شاهد مثال آن را میتوان در میزان اخبار منتشر شده درباره یک صنف خاص طی دوره نمایشگاه و خارج از آن دوره باشد.
اما اینبار قانون فراتر از انچه تا کنون بر صنعت کشورمان گذشته حرکت کرد و نه از اهمیت برگزاری نمایشگاه بلکه از چالشهای صنعت نفت کشورمان به عنوان گل سرسبد صادراتی ایران از زبان محمد خادمی، مدیرعامل شرکت صنایع تجهیزات نفت یکی از فعالان این صنعت میگوید. صنفی که نه تنها نیازمند داشتن ابزاری دقیق است بلکه برای رسیدن به اهداف مورد نظرش نیازمند دقت سیاستگذاران اقتصادی برای حرکت روبه جلوی خود بوده تاجایی که تنها خواسته آن از دولت ایفای نقش دقیقش در صنایع است.
· بطور کلی درباره بخش خصوصی در صنعت نفت نظر شما چیست؟
اگر در شرایط عمومی و کلی مد نظر شما باید بگویم بطور کلی در ایران ما چیزی به نام بخش خصوصی نداریم که درباره آن اظهار نظری داشته یا ابراز عقیده کنیم و دقیقا به همین دلیل هنوز صنعت در ایران توان رشد نداشته است. اگر کمی با دقت در صنعت ایران بنگریم درخواهیم یافت در بسیاری از اصناف دقیقا دولت به عنوان رقیب بخش خصوصی حضور دارد و با توجه به امکانات و تواناییهایی که در اختیار دارد طبیعی است که جایگاهی برای بخش خصوصی با توان محدود نخواهیم داشت.
· توانمندی تولید شرکت صنایع تجهیزات نفت را لطفا مختصر توضیح دهید.
همانطور که میدانید قطعات و تجهیزات بسیار گستردهای در صنعت نفت مورد استفاده قرار میگیرند که بخشی مربوط به پالایشگاه و بخش دیگری مربوط به تجهیزات سرچاهی است در این مجموعه انواع تجهیزات سرچاهی، شیرآلات، ابزار دقیق یا همان شیرکنترلها و اتصالات به غیر از خود لوله تولید میشود که در پارهای از موارد این شرکت تنها تولیدکننده تجهیزات موردنظر است.
· آیا واقعا تولید کنندگان داخلی کشورمان توان تامین قطعات مورد نیاز صنعت نفت کشورمان را دارند؟
ببینید پاسخ این سئوال در بخشهای مختلف واقعا متفاوت است چون همه میدانیم صنعت نفت محدود به یک یا دو صنعت نیست بلکه گروهها یا صنایع زیادی در این زمینه درگیر هستند که بدون تردید توانمندیهای مختلفی هم در اختیار دارند. اما به عنوان مثال و فقط در یک نمونه خدمت شما عرض میکنم که درباره تجهیزات سرچاهی به عنوان یک کالای فوقالعاده نیازمند تکنولوژی بالا با توجه به خصوصیات و فشاری که چاههای ایران (10000PSI) دارند تماما (95 درصد) محصولات داخلی همین امروز درحال استفاده و بهرهبرداری هستند. یا دربخش دیگر باید یادآوری کنم برای ساخت تجهیزات نفتی باید توانایی آلیاژهای مختلفی را در داخل تولید کنیم که امروز خوشبختانه این امکان داخل کشورمان وجود دارد و میتوانیم انواع آلیاژهای مورد نیاز صنعت نفت کشورمان را نیز تولید کنیم. بنابراین شاید درحالت کلی بتوانیم بگوییم بخش مناسبی از نیازهای صنعت نفت کشورمان در تجهیزات را تولید کنندگان داخلی توان تامین دارند و نیازی به خارجیها نیست.
· با توجه به گفته شما به عنوان تولید کننده بخش خصوصی بنابراین گفته برخی از مسئولان نفتی که میگویند« چون تولید داخلی نداشتیم از خارج خرید کردیم» اشتباه است؟
ببینید همانطور که قبلا اشاره شد دربخشهای مختلف باید به این سئوال پاسخ داد اما در مواردی که اشاره کردم بلکه کاملا اظهار نظر اشتباهی بوده چون در ایران توان تولید بالایی داریم و هیچ نیازی به واردات در آن موارد نیست که البته اطلاعات و آمار این تواناییها قطعا در اختیار همان مسئولان که میگویند داخل توان تولید نداشته وجود دارد اما دیده نشده است.
· آیا این توانمندیها که اشاره شد توانسته به بازارهای بین المللی راهیابند و صادرات در این صنعت داریم؟
اجازه دهید ابتدا در زمینه صادرات کمی توضیح دهیم بعد به پاسخ پرسش برسیم. اولین موضوعی که باید درباره صادرات غیر نفتی کشورمان در حالت کلی توجه داشته باشیم این است که یک باور غلط در ایران باعث شده تمام اصناف و تولید کنندگان را تحت تاثر قرار دهیم. آن باور غلط این است که هموار به جای تفکر به توسعه صادرات تمام مسئولان و البته دست اندرکاران اقتصاد کلان کشورمان به کاهش واردات فکر کردهاند. این نکته بسیار ظریفی است که ناگفتههای بسیاری در خود پنهان دارد و باید درآن خوب تفکر کنیم. چون ناخواسته این کد را میدهد که اقتصاد ایران با وجود توانمندیهای بسیار گسترده و بالایی که در اختیار دارد برمبنای واردات شکل گرفته و همه دستورها و امکانات از خارج به داخل طراحی شده بنابراین جای تعجب نیست که در صنایع مختلف زیاد برای صادرات فعالیت نشده است هرچند همواره در جلسات و روی کاغذ از آن یاد میکنیم.
که این تفکر اشتباه شامل صنعت تجهیزات نفتی هم شده است هرچند نمیتوانیم شرایط سیاسی مثل تحریمهای تحریمهای یکجانبه غرب علیه کشورمان را نیز نادیده بگیریم که تاثیر مستقیمی بر برخی از صنایع ایران داشته است.
· به تحریمها اشاره کردید در صنعت شما این تحریمها چه تاثیری داشته است؟
ببینید یکی از فاکتورهای مهم در تولیدات مربوط به صنعت نفت داشتن استانداردهایی خاص مثل API است و تمام تولید کنندگان ایرانی یا خارجی موظف به رعایت آن هستند چون خریداران بدون داشتن گواهینامههای این استاندارد هرگز اقدام به خرید تجیهزات از هیچ شرکتی نمیکنند. این درحالی است که علی رغم رعایت تمام این استانداردها در بالاترین سطح ممکن در تولیدات ایرانی چون تحریمها باعث شده شرکت اصلی این گواهینامهها را دراختیار محصولات ایران قرار ندهد بدون تردید بحث صادرات تقریبا منتفی است چون خریداران هرگز اقدام به خرید نمیکنند. البته گاهی اوقات با توجه به ارتباطات سیاسی مسئولان با برخی از کشورها به میزان بسیار ناچیزی صادرات داشتهایم اما نمیتوانیم آن را به عنوان صادرات بدانیم. بنابراین موانع اصلی همان تفکر اشتباه است و درادامه شرایط سیاسی و همان تحریمها باعث کاهش بسیار زیاد صادرات شده است.
· آیا استاندارد دیگری قابل استفاده نیست؟
درباره شرکتها و نیازهای داخلی توانستهایم با استفاده از امکانات گواهینامههای استاندارد دیگر مثل لویدز یا مودی استفاده کردهایم و این شرکتها در واقع این شرکتها تولیدات ما را تایید کردهاند که تولیدات ما دقیقا با استانداردهای API مطابقت دارد که توانستهایم تولیدات خود را بفروش برسانیم. این مدرک برای فروش داخلی مورد قبول است اما درباره فروش خارجی مناسب نبوده است.
· آیا اصلا امکانات و مازادی برای صادرات داریم که به دلایل بالا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؟
دربخشهای مختلف امکانات بسیار مناسبی برای صادرات وجود دارد اما همانطور که اشاره شد دلایلی مانع از آن شده است به عنوان مثال درباره تجهیزات سرچاهی اکنون نیاز داخلی میتواند 15 درصد از آن را به خود اختصاص دهد یعنی ما 85درصد مازاد تولید داریم که در صورت برطرف شدن تحریمها و عادی شدن شرایط امکانات صادرات به متقاضیان سراسر جهان داریم. این درحالی است که همین 15 درصد را هم اکنون به راحتی از خارج خریداری میشود و هرگز به تولیدات داخلی توجه نشده است.
· با توجه به محدودیتهای صادراتی که به آن اشاره کردید آیا حضور در نمایشگاههای بین المللی ضروری است؟
اهمیت حضور شرکتهای تولیدی در نمایشگاههای تخصصی برهیچ کس پوشیده نیست چون نه تنها امکان ارتباط با شرکتهای خارجی و داخلی فراهم میشود بلکه میتوان توان تولید و امکانات خود را نیز برای مخاطبان به نمایش گذاشت بنابراین شاید بحث تحریم درباره صنعت تجهیزات نفتی اگرچه نسبت به صادرات مشکل ساز شده است اما این نمایشگاهها میتواند درزمینه بازار داخلی یا حتی ایجاد ارتباط با تولید کنندگان و خریداران خارجی برای دوران پساتحریم مناسب باشد. اما بخش عمده این است که بتوانیم با مشتریان ارتباط مناسبی برقرار کنیم تا بتوانیم توجیح کنیم که ما توانایی تامین نیازهایشان را در بهترین شرایط داریم. این درحالی است که نمیتوان این نکته را فراموش کرد که در اینگونه نمایشگاهها میتوانیم زمینه را برای ارتباط با تولید کنندگان ماشینآلات مورد نیازمان نیز فراهم شود.
· مگر مسئولان قوانین حمایت از تولیدات داخلی ندارند که شرکت نفت میتواند به راحتی نیازهای خود را که در داخل موجود است از خارج وارد کند؟
اجازه دهید به نکتهای کاملا روشن در این زمینه اشاره کنم که چندی پیش مقام معظم رهبری در فرمایشات خود به این موضوع کاملا واضح و روشن اشاره کردند و فرمودند: « دولت تصمیم بگیرد هرآنچه که در داخل امکان تولید دارد؛ مصرف خارجی را برخود حرام کند» این پیام واقعا کاملا روشن و واضح بیان شده است اما سئوال اینجاست که چطور مسئولان در برخی از ادارهها بدون توجه در این زمینه بازهم با توجه به توان تولید داخلی به تولیدات خارجی علاقمند هستند و خریدهای خارجی انجام میدهند. پس مشکل در لایههای میانی مدیریت است که بسیاری از این قوانین که در حمایت تولیدات داخلی تنظیم شده است را نادیده گرفته و بازهم خریدهای کلان خارجی انجام میدهند.
· تاجایی که همه میدانیم مسئولیت اجرای این فرامین و قوانین وزارت صنعت، معدن و تجارت است پس چطور بازهم دستورها انجام نمیشوند؟
ببینید تا زمانی که این ارگان تصمیم به اجرای دقیق قوانین و فرامین را نداشته باشد تمام حمایتها از تولیدات داخلی منتفی خواهد بد چون هیچ ضمانت اجرایی ندارند. از این رو علی رغم اینکه تمام صنعتگران به آقای نعمت زاده به عنوان وزیر محترم علاقمند هستند اما باید بگویم جای ایشان و البته وزارتخانه تحت امر آقای نعمتزاده کاملا غایب است و خبری از حضور مناسب آن وزارتخانه نیست. بنابراین غایب بزرگ صنعت کشورمان همان وزارتخانه است چون اکنون وزارتخانه محترم یاد شده به دنبال رفع مشکلات روزمره جامعه است نه صنعت که نیازمند برنامههای بلند مدت است. بنابراین به جای اینکه وزارتخانه محترم صنعت، معدن و تجارت به دنبال رفع مشکلات صنعتگران در ابعاد همان مسئولیتهای وزارتخانهای باشد امروز این خود صنعتگران هستند که باید مسئولیت وزارتخانه را برای رفع مشکلاتشان در این ابعاد را نیز برعهده داشته باشند. به عنوان مثال این چطور قانونی یا حمایتی از تولیدات داخلی است که برای خریدهای خارجی دولت ابتدا کل مبلغ را به تولید کننده خارجی پرداخت میکند و پس از مدتی محصول مورد معامله را دریافت میکند اما به تولیدات داخلی که میرسیم دولت ابتدا کالا را طلب میکند و بعد هرزمان که علاقه داشت مبلغ را پرداخت میکند (هروقت خواستند پول میدهند)! پس این چه حمایتی از تولید داخلی است؟
· آیا این موضوع راه حلی هم دارد؟
بله بارها و بارها در جلساتی که بخش خصوصی هم حضور داشته عنوان کردهایم راه حل اینکار برای حفظ توان تولید سازندگان داخلی السی داخلی است اما همانطور که قبلا اشاره کردم چون وزارتخانه کار و وظایف اصلی خود را درقبال صنایع انجام نمیدهد؛ این مهم نیز همانند موارد دیگر به دلیل ناتوانی و کوتاهی دست تولید کنندگان از نظام تصمیم گیرنده دولتی انجام نمیشود و روزگار تولید کنندگان این شده که میبینیم. به عنوان مثال همین شرکت هنوز 5/5 میلیون یورو فقط از یک قرارداد از مطالب خود از دولت را که مربوط به یکی دو سال پیش بوده را دریافت نکرده حالا من از شما سئوال میکنم این خلاء نقدینگی را چگونه یک شرکت خصوصی میتواند برای ادامه حیات تامین کند یا اصلا چه مقامی خسارت این تاخیر را میپردازد درحالی که اگر یک روز مالیات دیر بدهیم خودتان میدانید چه اتفاقی خواهد افتاد یا بحث تامین اجتماعی هم اینگونه است بنابراین شاید بتوانیم بگوییم دولت مطالبات خود را از بخش خصوصی تا ریال آخر با استفاده از تمام ابزارهای قانونی دریافت میکند اما همان قانون که مسئولیت دولت برای حمایت از تولید داخلی را مشخص کرده نادیده میگیرد حالا چطور میتوان انتظار داشته باشیم صنعت رونق داشته باشد؟ به عقیده من همه چیز برخلاف رشد و حرکت تولید است.
· در مورد واردات خارجی مطرح شده است که پورسانتها و حق ماموریتها باعث رشد این موضوع شده است و عاملی دیگری کمتر دخیل است نظر شما دراین زمینه چیست؟
ببینید بطور کلی خرید کالای خارجی فرهنگی در میان همه ماست به عنوان مثال حتی برای خرید وسیله منزل نیز ابتدا به دنبال کالای خارجی هستیم حالا این موضوع در مورد تجهیزات یا کالاهای دیگر نیز صدق میکند بنابراین این موضوع را باید در میان توده مردم ریشه یابی کرد و صرفا در یک اداره یا وزارتخانه نیست. من اعتقاد دارم مردم ایران ممکن است در شعار به دنبال حمایت از تولید داخل باشند اما در عمر متاسفانه بسیار ضعیف هستیم. اجازه دهید در این زمینه برای شما مثالی بزنیم: در مطلبی نقل شده بود از یکی از تولیدکنندگان صنعتی بزرگ کره جنوبی که علت موفقیت این کشور در صنعتی شدن را اینگونه عنوان کرده بود: « علت موفقیت صنعت ما تصمیمی است که دولت و ملت کره گرفتند که محصولات گران غیر کیفی داخلی را استفاده کنند نه کالاهای خارجی» خوب حالا پاسخ شما درباره ایران کاملا روشن است که چرا واردات در ایران اینگونه است. این مورد اول است که فرهنگ خرید کالای خارجی در تمام تودههای جامعه رسوخ کرده است اما مورد دوم را میتوان در این دید که اساسا سیستم مملکت ایران براساس واردات تنظیم شده است نه استفاده از تولیدات داخلی.
· با توجه به این موضوع درباره صنعت نفت کمی بیشتر توضیح دهید.
ببینید درباره صنعت نفت اگر از روانی واردات بخواهیم بگوییم پاسخ را حتی میتوانیم در اسناد خریدهای داخلی دریابیم چون تمام کالاهای تولید شده در ایران که از سوی وزارت نفت خرید میشود با اسنادی به زبان انگلیسی مبادله میشود به این صورت که درخواست به متن لاتین است و فاکتورها باید لاتین باشند؛ مناقصات، قراردادها هم جزوی این موضوع هستند پس خودتان قضاوت کنید که سیستم در این صنعت اساسا برای خرید خارجی طراحی شده است نه خریدهای داخلی. این درحالی است که میتوانیم موضوع را در مسایل دیگری مثل بانکها، بیمه یا حتی دیگر سازمانها نیز تعمیم دهیم.
اما مهمترین موضوع در این زمینه در مورد فضای کسب و کار در کشورمان است که براساس اطلاعات و آمارهای بانک جهانی از سال 2012 تا کنون همواره بالاتر از 140 بوده است و تورم هم در این زمینه دخیل شده است که باعث شده تولیدات داخلی اصلا اقتصادی نباشد و همه چیز به دلیل سود در واردات باشد چون تولیدکنندگان داخلی آنقدر بزرگ نیستند که بتوانند مانع از واردات باشند.
· بنابراین موضوع پورسانت یا دیگر مسایل از نظر شما زیاد با اهمیت نیستند؟
ببینید عوامل قبل همراه با این عامل تشکیل دهنده معضل را خواهندداشت اما آنچه مهم است این مورد یعنی پورسانت یا حتی رشوه تا چندی پیش در بدنه کارشناسی صنوف مختلف رسوخ نکرده بود اما امروز شاهد آن هستیم که متاسفانه این مورد درباره کارشناسان نیز صدق میکنند که بعضا این افراد تصمیم گیرنده اصلی در خرید داخلی یا خارجی هستند.
· با توجه به افقهای تازهای که از توافق هستهای ایران در صنعت کشورمان ایجاد شده است آیا این توافق و درنظر گرفتن میل به واردات برای صنعت مورد بحث مفید است یا باعث تشدید واردات میشود؟
همه میدانیم کشورهای موفق در صنعت یا تجارت همه و همه آنهایی بودهاند که در فضای کسب و کار آزاد شکل گرفته و در سیستم بازار آزاد و رقابتی فعالیت میکنند نه بازار بسته و محدود به یک منطقه بنابراین اگر واقعا ایران قصد توسعه صادرات خود را دارد باید هرچه بیشتر با بازار آزاد ارتباط برقرار کرده تا رقابت ایجاد شده در میان تولیدات داخلی و خارجی باعث ارتقای سطح کیفی تولیدات کشورمان باشد و همین امر بتواند جایگاه مناسب تولیدات ایرانی را در سطح بین المللی بیان کند پس این توافق برای همه صنایع مفید باشد به شرط آنکه بحث انحصار یا دیگر موارد سوء مدیریتی درکار نباشد و بازار خود در فضایی کاملا رقابتی و آزاد فعالیت کند. پس اینگونه بگویم اگر صنایع بتوانند پای خود را فراتر از مرزهای جغرافیایی کشورمان در منطقه و پس از آن در دیگر نقاط جهان قرار دهند بطور طبیعی باید منتظر اتفاقهای خوبی باشیم که تاکنون به دلیل محدودیتها به آنها دست نیافتهایم. مهمترین سود این موضوع این است که چون خارجیها از ایران محصول غیر کیفی خریداری نمیکنند تولیدکنندگان داخلی خود به خود به سمت تولید کیفی و استاندارد سوق داده میشوند و همین امر به عنوان دستاورد بسیار بزرگ ارتباط با بازارهای آزاد بین المللی در تمام صنوف مختلف است. بطور کلی من اعتقاد دارم شرکتهای موفق همه شرکتهایی بین المللی هستند نه شرکتهایی که به یک کشور منحصر شده باشند این درحالی است که از بعد دیگر اینگونه میتوان گفت که گرهخوردن صنعت ایران با صنایع دیگر بین المللی حتی در زمینه تصمیم گیریهای سیاسی نیز تاثیرگذار است چون دیگر منافع مرزهای ایران نیست بلکه منافع همه در مرزهای ایران خلاصه شده است. به عنوان مثال میتوان به خطوط انتقال انرژی یا دیگر موارد اشاره کرد.
· نظر شما درباره سیستم مالی ایران یا همان بانکها در حمایت از صنعت یا تولید کنندگان تجهیزات نفتی چیست؟ آیا این سیستم با توجه به ارقامی که در این صنعت نیاز است امکان حمایت و تامین منابع را دارد؟
قبل از هرچیزی باید به یک موضوع اشاره کنم آنهم به این صورت که هر سیستم یا صنعتی برای پیروز شدن و رونق باید دارای استراتژی مناسبی باشد که همین قانون درباره شکست هم صدق میکند بنابراین برای شکست هم باید برنامهای باشد پس پاسخ مثل روز روشن است اجازه دهید مثالی در این زمینه بزنم، اگر شما به خیابانهای تهران بخصوص در مناطق بالای شهر توجه کنید در خیابانها هر روز شاهد افتتاح یک شعبه بانک یا حتی چندین شعبه از یک بانک در یک خیابان هستیم درحالی که اگر به مناطقی که باید بانک باشد مثل شهرکهای صنعتی یا محل استقرار کارخانجات تولیدی مثل شهرک شمسآباد توجه کنید درخواهید یافت این موسسات مالی و اعتباری حتی برای رضای خداوند در صنعت یک آجر روی آجر نمیگذارند اما تمام زمینهای خوش قواره یا بکر را برای خود و شعبشان خریداری میکنند. پس حالا که هروز شاهد رشد قارچگونه بانکهای قدیم و جدید هستیم چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم منابع در تولید هزینه شود؟
· مهمترین خواسته شما از سیستم دولت برای توسعه کسب و کارتان چیست؟
به عقیده من مهمترین خواسته تمام صنعتگران و تولیدکنندگان داخلی از دولت این است که دولت نقش خود و مسئولیت خود درقبال تولید را به خوبی ایفا کند نه اینکه مثل امروز دچار یک پارادوکس یا تضاد در سیاستها و واقعیت جامعه باشیم. چون آنجا که دولت نسبت به تولید کنندگان مسئولیت دارد در مقابل کمکاری خود هیچ پاسخی نداده و نمیدهد و جریمهای هم درکار نیست اما اگر در جهت عکس توجه کنیم درخواهیم یافت با کوچکترین تاخیری در هر زمینه مثل بانک، بیمه و مالیات دولت نسبت به دریافت خسارت و جریمه خود با توجه به توان خود اقدام میکند که این همان تضاد در حمایت از تولید داخلی و ملی است. به عنوان مثال دولت یک بانک تخصصی برای حمایت از تولید وصنایع کشورمان درنظر گرفته است اما علی رغم دلیل اصلی ایجاد این بانک، هیچ فعالیت در این زمینه یا تخصیص منابع ارزان قیمت برای تولید صورت نگرفته است.
· نقش رسانهها در این زمینه چیست؟
اجازه دهید با مثالی پاسخ شما را کاملا روشن بگویم. بطور کلی اگر تعداد و حجم اخبار منتشر شده از میزان تولید و حمایت از صادرات محصولات ایرانی را جمع بزنیم و با اخباری که درباره برخی مسایل ورزشی و حواشی آن منتشر شده است مقایسه کنیم درخواهیم یافت که اصلا مشکل و رویکرد رسانههای ایران بحث تولید نیست. فراموش کنیم که برخی از نشریهها کاملا تخصصی در برخی موارد سخن میگویند اما این موضوع هدفمند و دنبالهدار نیست و صرفا جریاناتی گذرا هستند درحالی که به عنوان مثال واگذاری دو باشگاه معروف ورزشی اکنون در صدر اخبار قرار گرفته اما چند خبر از کاستیها و نقیصههای موجود صادراتی تجهیزات نفت منتشر شده است که میتوان به دیگر صنایع هم تامیم داده شود. این موارد را میتوان عاملی بر ناآمیدی هستند و درخواهیم یافت که اصلا ارادهای برای تولید نیست بلکه شغلها و حرفههای کاذب در رونق هستند.
· به نظر شما بحث سفارشات در حمایت از تولید داخلی چه نقشی دارد؟
یکی از نکتههای بسیار مهم در صنعت تجهیزات نفت که معمولا زیاد مورد توجه مسئولان قرار نمیگیرد مربوط به سفارشات در بخش خصوصی است به این صورت که این سفارش درواقع یک ابزار مناسب در اختیار تولید کنندگان و سازندگان است چون اگر سفارش مناسب در اختیار تولید کننده قرار گیرد مجبور است برای تولید آن خود را به روز کرده و به دنبال راهکارهای مناسب تولید برود بنابراین اگر سفارش به میزان کافی نباشد فارغ از تمام موارد مالی و دودوتا چهارتای آن رخوتی غیر قابل انکار در تولید ایجاد میشود که تبعات فنی آن مهمتر از بحث مالی است .
مهمترین نکته در این زمینه این است که وقتی سفارشی به تولید کننده ارایه میشود متناسب با توانمندیهای خود برنامه ریزی میکند و در صورتی که این سفارش با توانمندیها و البته تکنولوژی دردسترس آن خارج باشد بدون تردید سعی در دریافت تکنولوژی لازم از یک صاحب تکنولوژی اقدام خواهد کرد که همین امر موجب ورود تکنولوژیهای نوین به منطقه مورد نظر یا همان کشورمان و در نهایت بومی شدن آن خواهد شد.
· به نظر شما شرکت ملی نفت ایران در این زمینه میتواند تاثیرگذار باشد؟
پاسخ مثبت است چون شرکت نفت با ارایه سفارشهای خود بدون هیچ نگرانی به تولید کنندگان داخلی میتواند عاملی در توسعه و بومی شدن بسیاری از تکنولوژیهای دقیق و مورد نیاز باشد همانطور که تجربه نشان داده است قبلا نیز این اتفاق افتاده و اکنون در برخی از موارد مورد نظر ایران واقعا خودکفا شده است.این درحالی است که وقتی پروژهای را به خارجیها واگذار میکنیم در واقع مثل این است که زور و توانمندی خودمان را دادهایم و التماس گرفتهایم چون بدون تردید شرکت خارجی اجازه ورود تکنولوژی مورد نیاز را برای تولید کننده داخلی نخواهد داد.
· نقش وزارت صنایع در این میان چیست؟
واقعیت امر این است که وزارت صنایع اگر واقعا قصد حمایت از تولیدکنندگان داخلی در هر صنفی را مثل صنف تولید کنندگان نفتی دارد باید واقعا اجازه تصمیمگیریهای بالادستی که به زیان صنعت داخلی است را بگیرد به عنوان مثال در همین صنعت نفت وقتی اگر مطمئن هستند امکانات انجام پروژه یا تولید قطعهای در کشورمان با استانداردهای لازم وجود دارد چطور در تصمیمهای بالادستی همان نیاز به یک شرکت چینی یا دیگری واگذار میشود و تولید کننده داخلی نمیتواند از این امکانات برخوردار باشد؟ بنابراین بهتر است وزارت صنایع با استفاده از امکانات و ارتباطات خود اجازه عقد قراردادهایی که توان داخلی دارند را بگیرد تا سهم تولیدات داخلی در مناقصات بالاتر از اینکه هست باشد.
· نظر شما به عنوان یک تولید کننده تجهیزات نفتی در بخش خصوصی درباره اهمیت شرکت کالای نفت در توسعه توانمندی کشورمان چیست؟
قبلا از هرچیز واقعا متاسفم از اینکه این شرکت که به عقیده من موتور محرکه برای تولید کنندگان داخلی بود؛ منحل شده اما اگر واقعا بخواهیم دراین زمینه سخن بگوییم باید درنظر داشته باشیم آنچه در زمینه تولید تجهیزات صنایع نفت امروز ایران توانمندی کسب کرده به دلیل انعقاد قراردادی مناسب از سوی شرکت کالای نفت بوده است تا به واسطه این مهم بتواند توانایی خود را بروز کرده و امروز با افتخار اعلام کند «ما میتوانیم» البته شرکت صنایع تجهیزات نفت نیز از قاعده مستثنی نیست چون هرآنچه که امروز در بخشهای مختلف توانایی داریم دقیقا به دلیل عقد قراردادهای مناسبی بوده که با شرکت کالای نفت قبلا بسته شده بوده است. به عنوان مثال تجهیزات سرچاهی که تولیدی این شرکت است و از آن به عنوان یکی از تولیدات بسیار مهم و حساس با تکنولوژی بالا یاد میشود دقیقا به همین روش شکل گرفت و امروز توانایی تولید آن را داریم. اما امروز متاسفانه همانطور که در اخبار آمده به هر دلیل این موتور محرکه از کار افتاده است البته من فکر میکنم با انحلال شرکت کالای نفت دست تولید کنندگان داخلی از نیازهای صنعت نفت کشورمان کوتاه شده است.
گفت و گوی اختصاصی کسب و کار با دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس
بابک ارسیا: باید ابتدا فرهنگ سازی کنیم ، سپس به توسعه گردشگری منطقه بیاندیشیم
بابک ارسیا: «ترین های» منطقه را به جهان معرفی کنیم تا گردشگری توسعه یابد
بابک ارسیا: دیدنی های خلیج فارس ، فقط کیش و قشم نیست
گفتگو : عماد عزتی
خلیج فارس نامی آشنا در ذهن ایرانیان و همیشه یادآور ناخدا خورشید، لنج های ماهیگیری و موسیقی محلی آن بوده است . امروزه هم در سطح بین المللی به عنوان شاهراه نفتی منطقه خاورمیانه و با اهمیتی ویژه برای جریان انرژی در رگ های جهان شناخته شده. اما اگر کمی دقت کنیم و زیبایی های این آبراه نیلگون را بیشتر زیر نظر بگیریم، خواهیم دید به غیر از طلای سیاه ، طبیعت سواحل آن در واقع ثروتی خدادادی برای کشورهای منطقه و صنعت گردشگری آنها بوده و هست از این رو کسب و کار ترتیب گفت و گویی اختصاصی با بابک ارسیا کارشناس گردشگری و دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس را داده تا با پتانسیل های موجود گردشگری در این منطقه بیشتر آشنا شویم.
بابک ارسیا در این باره می گوید: جهاد دانشگاهی جشنواره خلیج فارس را با هدف پاسداشت نام و بیان مزیت های خلیج فارس هر سال دهم اردیبهشت ماه برگزار می کند که امسال نیز دهمین دوره آن برگزار می شود و از آنجا که بحث صادرات غیر نفتی در کشورمان با روی کار آمدن دولت یازدهم بخصوص در بخش گردشگری اهمیت ویژه ای یافته است بنا داریم محورهای اصلی این جشنواره را براین صنعت تدوین و دهمین جشنواره را معطوف به این موضوع یعنی گردشگری برگزار کنیم به همین دلیل برای امسال درنظر گرفته ایم محل برگزاری دهمین همایش را در بندر لنگه یا قشم درنظر بگیریم.
دبیر دهمین دوره جشنواره ملی خلیج فارس ضمن تاکید بر پتانسیل های موجود در منطقه می افزاید : آبهای بسیار تمیز و سواحل طولانی خلیج همیشه فارس به عنوان بهترین و بیشترین پتانسیل سرمایه گذاری صنعت گردشگری در اختیار ایران قرار گرفته است که می توان با کمی دقت و مدیریت در جهت آماده سازی زیرساخت های گردشگری از هر متر مربع آن درآمد کسب کرد و بازار اشتغال منطقه را رونقی دو چندان داد. اما متاسفانه سهم اقتصادی صنعت گردشگری ایران که طولانی ترین سواحل این خلیج را به خود اختصاص داده بسیار کمتر از دیگر همسایگان جنوبی خود که هرکدام شاید کوچکتر از یک استان ایران باشند، بوده.
ارسیا در ادامه می افزاید: این ثروت خدادادی با سرمایه گذاری های متمرکز در دو جزیره کیش و قشم تا کنون مورد بی مهری دست اندرکاران صنعت گردشگری ایران قرار گرفته در صورتی که اگر مانند کشورهای عربی حاشیه جنوب خلیج فارس به کل این سواحل توجه می شد امکان رشد صنعت گردشگری داخلی و خارجی در این منطقه دگرگون و سمت و سویی دیگر می گرفت. همین موضوع باعث شده تا تمام پتانسیل موجود در بندر تاریخی سیراف به دست فراموشی سپرده شود درحالی که بسیاری از سرمایه گذاری های انجام شده در قشم به بازدهی مناسب نرسیده اند.
این کارشناس گردشگری ضمن تاکید بر تدارک زیرساخت های توسعه گردشگری در منطقه تصریح می کند: هم اکنون با توجه به همین تمرکز بدون برنامه در منطقه جهت توسعه گردشگری ایران زیرساخت های مناسبی در دیگر نقاط منطقه خلیج فارس ندارد و همین موضوع باعث شده تا نه تنها توجه گردشگران به این جاذبه ها جلب نشود بلکه سرمایه گذاران نیز اطلاعی از امتیازات طبیعی وتاریخی منطقه نداشته باشند.
وی به امتیاز گردشگری پزشکی در منطقه اشاره می کند و از بازار بسیار مناسب حاشیه جنوبی این خلیج نام می برد و می گوید: با توجه به اینکه امکان دسترسی دریایی در منطقه کاملا مهیاست و می توان با استفاده از امکانات پزشکی ایران و یا احداث دهکده های سلامت ایران می توان هر ساله میزبان تعداد بسیار زیادی از نیازمندان خدمات درمانی از کشورهای جنوبی خلیج فارس باشد در حالی که هم اکنون به دلیل نبود امکانات مناسب و یا عدم بازاریابی دقیق این نیازمندان به کشورهایی مثل اردن، مالزی سفر می کنند این درحالی است که امکانات مناسب و چه بسا بهتری تنها چند ده کیلومتر بالاتر از کشورشان موجود است.
ارسیا با اشاره به اهمیت اشتغالزایی در کشورمان می گوید: همانطورکه می دانیم یکی از دغدغه های اصلی دولت همواره بحث اشتغالزایی بخصوص در مناطق محروم بوده و هست از انجا که این منطقه دارای نیروی کار ارزان قیمت است می توان با هدایت و مدیریت سرمایه گذاری بخصوص در بخش گردشگری با توجه به پتانسیل های بسیار بالای منطقه آنها را به فعل تبدیل کرد و زمینه اشتغال هزاران نفر در حاشیه شمالی خلیج فارس و جنوب کشورمان را مهیا کرد در حالی که هم اکنون بی کاری و فقر یکی از معضلات اصلی جوانان منطقه است درحالی که گنجی پنهان در اختیارشان است.
دبیر دهمین جشنواره ملی خلیج فارس به فرهنگ بومی منطقه اشاره می کند و می افزاید: اگر دولت و دست اندرکاران گردشگری ایران قصد توسعه گردشگری در منطقه یاد شده را دارند ابتدا باید با توجه به فرهنگ بومی و البته فرهنگ سازی در زمینه توسعه گردشگری گام بردارند چون همانطور که می دانیم این منطقه دارای فرهنگی خاص خود بوده و برخی از مسایل به عرف تبدیل شده است که شاید با ورود گردشگران از دیگر نقاط کشور یا جهان آنها را دچار مشکل کند بنابراین باید ابتدا فرهنگ سازی کرد و سپس با در نظر گرفتن عرف منطقه و البته فرهنگ آن نسبت به سرمایه گذاری گام برداشت تا بتوانیم شاهد توسعه و رونق باشیم نه اینکه مشکل ایجاد کنیم.
بابک ارسیا در پایان به بحث برندسازی و البته برندشدن منطقه برای جذب گردشگران اشاره و تاکید می کند: هم اکنون ایران باید روی «ترین های» منطقه تکیه کند و با بیان کردن امتیازات این «ترین ها» آنها را به برندی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی معرفی نماید . وی می افزاید در منطقه ما بزرگترین غار نمکی جهان یا جنگل های حرا ، بندر سیراف و دهها مورد از منحصربفردترین ها و یا زیباترین های جهان را در منطقه داریم اما هنوز آنها را برند نکرده ایم به صورتی که حتی بسیاری از همطونان خودمان در باره آنها کوچکترین اطلاعاتی ندارند ، پس نمی توانیم انتظار توسعه گردشگری بین المللی را داشته باشیم، این دقیقا هدف ما در جشنواره است که با دریافت و انتشار مقالات سعی داریم پتانسیل بالقوه منطقه را به فعل تبدیل کنیم.