ایران با سه چراغ روشن وارد مرحله بعد شد
نویسنده: عماد عزتی
دکتر نجفی ریاست سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری ایران پس از شرکت در مراسم ضیافت نهار وزیر خارجه اسپانیا و بازدید از شهر کوردوبا دیروز این کشور را با دستاوردی قابل قبولی از سفرش به مقصد تهران ترک کرد.
هرچند حضور بلندپایه ترین مقام گردشگری در نمایشگاه فیتور 2014 اسپانیا دیگر مسایل مربوط به کشورمان را تحت الشعاع خود قرار داده بود و غرفه های ایران زیاد به چشم نیامدند، اما به نظر می رسد نجفی همانطور که انتظار می رفت حضور ایران در این نمایشگاه را در سطح قابل قبولی مطرح کند در حالی که نمایندگان بخش خصوصی کشور یا همان 9 شرکت کننده در نمایشگاه نتوانستند حتی در رقابت با همکاران منطقه ای خود پیروز میدان باشند .
به هر حال امروز پرونده نمایشگاه بین المللی فیتور اسپانیا برای همگان بسته شد و آمار و ارقام بسیاری طی چند روز اینده در رسانه ها از این رویداد بزرگ گردشگری جهان اعلام می شود اما نکته اصلی برای کشورمان ایران که با توجه به سیاست های جدید دولت یازدهم به توسعه و رشد صادرات نامرئی چشم دوخته این است که ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توانست با استفاده راهکارهای مناسب و البته بهینه استفاده کردن از شرایط خاص سیاسی ایجاد شده برای کشورمان علی رغم حضور یکهزارمی گردشگری ایران در فیتور 2014 از این نمایشگاه با دست پر خارج شود .
اگر از اخبار معمول اینگونه نمایشگاهها که همواره اخباری امیدوار کننده هستند بگذریم سه نکته بسیار مهم در سفر نجفی به عنوان ریاست سازمان میراث فرهنگی و معاون گردشگری کشورمان نهفته است که می توان با استناد به آنها آینده بسیار مناسب برای گردشگری ایران باستانی متصور شد .
اول اینکه نجفی در دیدارهای خود با مقام ها و فعالان گردشگری اسپانیا با تاکید بر عملی کردن قراردادهای گذشته بخصوص ایجاد خط پروازی مستقیم بین دو کشور زمینه تبادل گردشگر یا حتی برگزاری تورهای مشترک بین ایران و اسپانیا را برای فعالان بخش خصوصی فراهم کرد و در صورت ایجاد این خط پروازی می توانیم شاهد حضور گسترده گردشگرانی که به واسطه بحران مصر و سوریه یا حتی ترکیه راهی اسپانیا شده اند در کشورمان باشیم .
از سوی دیگر دومین نکته را می توان نشست سرمایه گذاران خارجی با وی دانست ؛ نشستی که می تواند زمینه ورود تکنولوژی های نوین در توسعه گردشگری، بخصوص حمل و نقل ریلی یا تجهیزات اقامتی را برای صادرات نامرئی کشورمان به ارمغان آورد.
اما مهمترین و طلایی ترین فصل این سفر دیدار سکاندار گردشگری ایران با رئیس سازمان جهانی گردشگری بود ، دیداری که به ظاهر کاملا معمول و رسمی بود اما زمین ساز استفاده صنعت گردشگری ایران از دانش و امکانات همکاری با سازمان بین المللی گردشگری شد، امکانات و امتیازاتی که تا کنون علی رغم پرداخت حق عضویت ایران به این سازمان تقریبا دست نخورده باقی مانده بود .
هرچند در نگاه اول این نمایشگاه همانند گذشته برای صادرات نامرئی ایران کم هزینه نبود اما اینبار نجفی و هیات همراهش توانستند ایران را با سه چراغ روشن وارد مرحله بعدی مسابقات نفسگیر گردشگری بین المللی در دهکده جهانی کنند.
هر وقت صحبت از اسپانیا میشود، به یاد فوتبال و ماتادورهایش خواهیم افتاد؛ هرچند دیدن جاذبههای این سرزمین و سواحل زیبایش برای هزاران هزار گردشگر سراسر جهان، دلیل اصلی سفرشان بوده هست، اما ایران هم برای اهالی اسپانیا جذابیتهای بخصوص و قابل توجهی دارد.
به همین رو خواستیم نظر سفیر این کشور در ایران را بدانیم که پدرو ویینا با خوشرویی درخواست ما را پذیرفت و درب اتاق کارش را به روی چمدان گشود.
جالب اینجاست که تنها دو روز قبل از زمان مصاحبه چمدانی ما با سفیر اسپانیا، وی همراه همسرش به کرمانشاه سفر کرده بود و گفتنیهای زیادی از این سفر برای چمدان سوغاتی آورده بود.
پدرو ویینا همراه همسرش حدود دو سال است که در ایران ساکن هستند و به شهرهای زیادی از کشورمان سفر کردهاند و گفتنیهای زیادی از ایران برای شما دارند.
شما قبل از اینکه به ایران سفر کنید، چه تصویری از ایران داشتید؟
راستش درواقع من وقتی حکم ماموریتم را به ایران دیدم، زیاد خوشحال نبودم و اگر فرصتی داشتم سعی به تغییر آن میکردم. اطلاعات کاملا ضعیفی از ایران در اختیارم بود و تصور نادرستی از موقعیت این کشور داشتم، اما حالا پس از گذشت حدود دو سال از ماموریتم در ایران، نظرم کاملا با روز اول متفاوت است و ذهنم با واقعیت ایران آشنا شده است.
قبل از ایران در کدام کشورها اقامت داشتید؟
من مستقیم از شهر مادرید وارد خاک ایران شدم، اما در فرانکفورت، برلین، الجزایر، دوسلدورف و پاکستان سمتهای دیپلماتیک داشتهام، البته در بولیوی هم اقامت داشتهام.
از صحبتهای شما متوجه شدم قبل از سفرتان به ایران، ؟؟ خاصی به ایران نداشتید، حالا چه نظری دارید؟
من درباره ایران هیچ نظری نداشتم؛ بلکه نظراتم به روزنامههای معمول خارج از ایران نزدیک بود و به نوعی ذهنیت من به واسطه تبلیغات علیه ایران نسبت به این کشور منفی بود، اما همانطور که قبلا هم گفتم، در حال حاضر فاصله زیادی بین آن نظرها و نظر امروز من وجود دارد؛ آنچه که در روزنامهها و رسانههای اروپایی درباره ایران گفته میشود، با واقعیتی که من آن را درک کردم، کاملا متفاوت است.
نظر شما درباره مردم ایران چیست؟
ایرانیها مردمان مهمانواز و خونگرمی هستند که واقعا برایم جالب است. به طور کلی وقتی مردم ایران متوجه می شوند که شخصی از خارج از مرزهای این کشور آمده، به او نزدیک میشوند و علاقهمند هستند نظرش را درباره ایران بدانند و در نهایت با تمام توان به او کمک میکنند تا مبادا کمبودی داشته باشد. این بهترین امتیاز ایرانیها برای گردشگران است. این دقیقا همان تصور اشتباهی است که بسیاری درباره مردم ایران دارند. آنها فکر میکنند طی سفرهایشان با مردمی خشن یا بیتفاوت روبهرو خواهند شد که واقعیت کاملا برعکس است و خونگرمی و مهمانوازی ایرانیها باعث تعجب گردشگران میشود. به عقیده من، مردم ایران به شکل غیرقابل تصوری مهمانواز و خونگرمند.
به کدام شهرهای ایران سفر کردهاید؟
قم، کاشان، اصفهان، یزد، شیراز، قزوین، زنجان، تبریز، کرمانشاه، همدان، کرمان و بم.
کدام بهترین بوده است؟
سوال سختی است، چون هر کدام زیباییهای خود را دارند. اگر عقیده شخصی من به شکل توریستی معمولی را بخواهید، بدون تردید اصفهان بهترین است، اما اگر علاقه شخص خودم را بگویم، پرسپولیس، یزد و کرمانشاه بهترین شهر برای من بود، چون صحرا و کویر را بخوبی در این سفر تجربه کردم.
درباره آخرین سفر خود به کرمانشاه بگویید.
در حال حاضر زیاد بجز آنچه همه میدانند، ندارم؛ چون فقط دو روز آنجا بودم. باید دوباره به این شهر سفر کنم تا گفتنیهای زیادی داشته باشم.
هنگام سفر با خودرو به مسافرت میروید یا از وسیله نقلیه دیگری استفاده میکنید؟
به طور کلی من علاقه زیادی به رانندگی دارم و تا آنجا که امکان داشته باشد، با خودرو و خودم رانندگی میکنم، اما به هر حال برخی مقاصد دور را با هواپیما خواهم رفت.
نظر شما درباره جادههای ایران چیست؟
بسیار عالی هستند. به عقیده من، جادههای ایران برای رانندگی مناسب و در برخی موارد کاملا مدرن هستند.
درباره علائم و تابلوهای راهنما چه نظری دارید؟
این تابلوها قابل اعتماد هستند و برای خارجیها قابل درک، چون معمولا دوزبانه نوشته شدهاند که قابل تحسین است، اما مشکل اصلی این است که امکان استفاده از سیستم هدایت ماهوارهای خودرو در ایران امکانپذیر نیست و اگر هم باشد، اطلاعات بهروز نیست. این موضوع کمی کار را سخت کرده، ولی در کل امتیازات زیادی نسبت به برخی از کشورهای همسایه، در اختیار ایران است.
درباره ترافیک صادقانه بگویم؛ قصد اینکه بگویم اسپانیا بهتر است یا ایران را ندارم، اما همانطور که میدانید چند سال پیش اسپانیا هم از تصادفات جادهای و آمار مجروحان و مصدومان این تصادفات رنج میبرد؛ دقیقا همین حالتی که در ایران است، اما با تغییر فرهنگ رانندگی توانستیم بسیاری از مشکلات را برطرف کنیم. درباره ایران من مشکل را به دو بخش درونشهری و برونشهری تقسیم میکنم. درباره علائم و راههای درونشهری هیچ مشکلی نیست، چون همه چیز طبق استاندارد است، فقط اصلیترین مشکل عابران پیاده هستند که به عقیده من به میزان زیادی در ترافیک شهری نقش دارند. به عنوان مثال در تقاطعها، کل مسیر در اختیار پیادههاست، بدون اینکه توجه به حق تقدم داشته باشند. به هر حال هم عابران پیاده و هم رانندگان باید کمی خودشان و نظراتشان را تغییر دهند تا مشکلات کمتر شود، اما در جادهها اوضاع فرق میکند. نمیدانم چرا همه رانندگان ایرانی علاقهمند هستند از سمت چپ رانندگی کنند. فرض کنیم در اتوبان مشغول رانندگی هستیم و با توجه به محدودیت سرعت باند اول و دوم، اتوبان خالی است و همه با همین سرعت در حرکت هستیم، اما باز هم رانندگان پشت سر بوق میزنند و قصد سبقت گرفتن دارند، حال آنکه با حداکثر مجاز سرعت همگی در حال رانندگی هستیم. همین امر باعث ازدیاد تصادفات و در نهایت ترافیک جادهای میشود؛ در حالی که به طور کلی شرایط جاده کاملا مناسب است.
به طور کلی به عنوان گردشگر خارجی، علاقهمند به ارتباط با مردم مقصد هستید یا به جاذبههای تاریخی توجه میکنید؟
ببینید این مساله کاملا شخصی است و من عقیده دارم هنگام سفرهایم باید نادیدهها و تجربیات تازهای از شهر محل اقامت خودم به دست آورم. به عنوان مثال اصفهان شهری جذاب برای گردشگران است، اما بناهای تاریخی، کاشیکاری، بازارهای سنتی خاصیت همه شهرهای باستانی است و به عقیده من باید جاذبههای نوینی را تجربه کنیم. به هر حال من و همسرم ابتدا به تاریخ و بناهای تاریخی علاقه داریم. این کاری است که هم در اروپا هنگام سفرهایمان انجام میدادیم و هم در کشور ایران و البته ارتباط با مردم هم بخشی از سفر است، اما در ایران چون نمیتوانیم فارسی صحبت کنیم، بدون تردید این موضوع کمرنگ خواهد شد. به هر حال تجربه محیط اطراف برای گردشگران لازم و ضروری است، به همین دلیل من همیشه سعی میکنم با خودرو سفر کنم، چون با هواپیما این امکان نیست که واقعیت محیط اطراف را تجربه کنیم.
نظر شما درباره حمل و نقل عمومی ایران چیست؟
من نظر دقیقی ندارم، چون بیشتر سفرهایم را با خودروی خودم رانندگی کردم، اما درباره هواپیما یکی دو باری که استفاده کردم، قابل قبول و به استانداردها نزدیک بود. در مورد متروی تهران باید بگویم مدرن و قابل اعتماد است، فقط پوشش آن برای کلانشهر تهران کافی نیست و دیگر موارد هم هیچ تجربهای ندارم. درباره مشهد علاقه دارم با قطار سفر کنم، چون فکر میکنم با خودرو خستهکننده باشد.
آیا ایران برای گردشگران خارجی کشوری جذاب است؟
بدون تردید پاسخ شما مثبت است، اما درباره گردشگری ایران در جایی خواندم که حدود دو میلیون گردشگر سالانه از این کشور بازدید میکنند؛ تعجب کردم. ببینید وسعت ایران به اندازه آلمان، فرانسه، اسپانیا و ایتالیاست. ایران کشوری است با حدود 75 میلیون نفر جمعیت و تاریخی چندهزارساله و با جاذبههایی غیرقابل تصور برای جذب گردشگران اما کشور من اسپانیا امسال یعنی 2013 میلادی توانسته حدود 16 میلیون گردشگر پذیرایی کند، با وسعتی کمتر از ایران و جمعیتی حدود چهل میلیون نفر، یعنی چیزی حدود یکچهارم جمعیت کشور توانستهایم گردشگر جذب کنیم. حالا ایران با 75 میلیون نفر جمعیت، تنها یک میلیون نفر. فکر میکنید مشکل کجاست. به عقیده من، با توجه به تمدن تاریخی ایران، هیچ عددی برای گردشگران ورودی به ایران نمیتوان تصور کرد، چون بینهایت جاذبه در ایران هست که میتواند میلیون نفر را هر سال به این کشور دعوت کند.
به نظر شما مشکل اصلی کجاست؟
اول مشکل سیاسی باعث این اتفاق شده است. دومین معضل، تصویر غیرواقعی ساخته شده توسط رسانهها از ایران است، اما میتوان به زیرساختهای گردشگری ایران هم اشاره کرد که هنوز برای پذیرایی از حجم بالای گردشگران مهیا نیست. در این زمینه علیرغم اینکه ایرانیها مهمانواز هستند، اما در زمینه گردشگری و خدمات آن باید تغییرات عمدهای به وجود آورد. به عنوان مثال خدمات رستورانها، خدمات هتلها و خدمات تفریحی به طور کلی صنعت گردشگری؛ صنعتی بینالمللی است که نیازمند روشهای جهانی و البته خدمات نوین است. بنابراین اگر نتوانستیم بخوبی خدماترسانی کنیم، هیچ گردشگری هم وارد منطقه نخواهد شد و درآمدی هم در کار نیست.
نظر شما درباره شرکتهای چندملیتی خدمات گردشگری چیست؟
بدون تردید گردشگری یعنی تبادل گردشگری و همکاریهای متقابل شرکتهای بزرگی در سطح جهان هستند که میتوانند جریان حرکت گردشگران را به مقاصد مختلف جهان تعیین کنند. آنها گردشگر به آفریقا، اسپانیا و آمریکا میفرستند. خوب ایران هم میتواند با آنها تعامل داشته باشد و از خدمات و تجربیات آنها استفاده کنند و پذیرای میلیونها گردشگر باشد. به هر حال به عقیده من، اگر ایران قصد دارد رونق گردشگری خود را تجربه کند، باید بیش از پیش با این شرکتها ارتباط برقرار کنند. به هر حال تصمیم با مسئولان و فعالان گردشگری ایران است که آیا واقعا قصد درآمدزایی از گردشگری دارند یا خیر؟
آیا به عقیده شما، میتوان درآمد صنعت گردشگری را به جای درآمد نفت ایران محاسبه کرد؟
برای شما مثالی میزنم. کشور من منابع نفتی ندارد و بشدت به درآمد صنعت گردشگری وابسته است. دیدیم که حتی بدون نیاز به منابع نفتی و با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر توانستهایم درآمد مناسبی از این صنعت برای کشورمان داشته باشیم. بنابراین اگر ایران نیز به این باور برسند که میتوان بدون محاسبه درآمد نفتی از گردشگری درآمد کسب کرد، اما هنوز ایران اقتصادش را بر مبنای درآمدهای نفتی بنا کرده است. اسپانیا تنها با 10 درصد از درآمد ناخالص کشور که از صنعت گردشگری به دست آورده، میتواند چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورد. پس درآمد صنعت گردشگری واقعا قابل ملاحظه است و میتواند اقتصاد کشورها را اداره کند. پس اگر اسپانیا گردشگری نداشته باشد، با مشکل مواجه میشود و باید آن را همیشه رونق دهد، اما ایران یک گزینه همیشه پیشرو دارد؛ آن هم درآمدهای نفتی که بسادگی قابل استفاده است.
نظر شما درباره سطح توان مکالمه به زبان انگلیسی ایرانیان چیست؟
به عقیده من، بسیار خوب است و میتوان به عنوان یکی از امتیازات کشور از آن یاد کرد. اگر حتی قصد مقایسه با کشور خودم داشته باشم، بازهم باید بگویم ایرانیان در مقام بالاتری هستند. برای شما در این زمینه یک مثال میزنم؛ چندی پیش مهمانی از اسپانیا داشتم و قرار بود برای استقبال وی به فرودگاه بروم. متاسفانه خروجی فرودگاه بینالمللی تهران را در اتوبان قم رد کردم و از مقصد خودم فاصله گرفتم. تقریبا نیمه شب بود که کنار جاده ایستادم. جلوی یکی از خودروهای عبوری را گرفتم و با اشاره به وی فهماندم که قصد رفتن به فرودگاه را دارم. این ایرانی و راننده محترم گفت دنبال وی حرکت کنم و از مسیر اصلی خود خارج شد و من را تا خروجی صحیح هدایت کرد. بنابراین به شما میگویم که زیاد هم سطح زبان لازم نیست و میتوان به مقصود رسید. به هر حال بدون در نظر گرفتن زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر همه مردم آماده همکاری و کمک به دیگران هستند. پس نیازی به دانستن زبان نیست، اما باید به این نکته توجه داشت که اگر همه مثل من خوششانس نباشند، مشکلاتی خواهند داشت.
نظر شما درباره رستورانهای ایران چیست؟
سوال بسیار خوبی بود. یکی از اصلیترین زیرساختهای گردشگری، رستورانهای کشورهاست. اصلیترین مشکل رستورانهای ایران منوهای محدود آنهاست؛ همه جا برنج و کباب است. شاید خیلی از گردشگران قصد تجربه غذاهای محلی را داشته باشند، مثل فسنجان، قورمهسبزی، میرزاقاسمی و... اما بیشتر رستورانها فقط کباب و برنج دارند. این نقطه ضعف بزرگی بین گردشگری و رستورانهای ایرانی است. این تنوع در رستورانهای داخل تهران قابل قبول است، اما خارج از تهران خیر. به عقیده من، صبحانههای ایران بهترین منوی رستورانهاست.
کدام غذاهای ایرانی را دوست دارید؟
قرمهسبزی، میرزاقاسمی و فسنجان. یکی از غذاهای مورد علاقه من تهچین است که در کشور من هم شبیه آن هست.
غذاهای اصلی اسپانیا چیست؟
برنج در کشور من بسیار مصرف میشود و به طور کلی اسپانیا به عنوان دومین کشور مصرفکننده غذاهای دریایی است.
آیا تا به حال به شمال ایران سفر کردهاید؟
تا این لحظه خیر، چون هر زمان که قصد سفر به این منطقه را داشتم، به من گفتهاند جاده شلوغ است و ترافیک سنگین مانع از این کار شده است. من علاقه ندارم هنگام سفر در ترافیک باشم. ترافیک شهری قابل قبول است، اما در جاده هیچ دوست ندارم، معطل شوم. به همین دلیل اولین فرصتی که به دست آید، سری به آن منطقه خواهم زد.
برنامه سفر بعدی شما به کدام شهر است؟
علاقهمندم در فرصتی مناسب به اردبیل سفر کنم، ولی همه به من میگویند هنوز وقت این شهر نیست، چون شهریورماه جادههای ایران شلوغ است.
آیا سرمایهگذاری از کشور اسپانیا برای سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران از شما درخواستی داشته؟
بله. دو شرکت از کشور من هماکنون در حال بررسی شرایط سرمایهگذاری هستند و در زمینه مراکز اقامتی آمادگی سرمایهگذاری هستند. اما به عقیده من، ایران خود سرمایه لازم این کار را دارد و فقط نیازمند دریافت کمک در زمینه تکنولوژی و مدیریت است. به همین دلیل استفاده از تجربه دیگران برای توسعه گردشگری ایران هماکنون بیشتر مورد نیاز است تا سرمایهگذار خارجی. صنعت گردشگری یعنی همکاری مشترک. قبلا هم به این موضوع اشاره کردهام. هماکنون در طرحهای گردشگری کشور شما نیازمند نیروی متخصص است. اگرچه نیروی آموزشدیده در ایران موجود است، اما باز هم همکاریهای بینالمللی میتواند به شما کمک کند. من عقیده دارم همکاری کشور من و ایران درباره صنعت گردشگری میتواند به رشد کیفیت مدیریت در صنعت گردشگری ایران منتهی شود. به هر حال تورگردانان بینالمللی میتوانند تورهای ترکیبی بین ایران و اسپانیا را برگزار کنند. به نظرم، همه کشورها جاذبههای مشترکی را به گردشگران ارائه میدهند؛ دریا، تفریحات ساحلی، اماکن تاریخی و طبیعت چیزی است که همه گردشگران را به خود جلب میکند، اما این خدمات و قیمتهاست که میتواند نظر گردشگران را به آن جلب کند.
در میان سخنان خود به صحرا و بیابانهای ایران اشاره کردید. آیا این منطقهها، فرصت مناسبی برای جذب گردشگران است؟
قبلا اشاره کردم که برای مدتی در الجزایر مامور بودم در این کشور بسیاری از گردشگران صرفا برای لذت بردن از طبیعت خشن صحرا به این کشور سفر میکنند، خیلی از گردشگران خارجی علاقهمند هستند یک شب در دل کویر اقامت کنند یا این که سوار بر پشت شترها برای مدتی هم سفر کنند. کمپهای صحرایی و خورد و خوراک مخصوص این مناطق مهمترین جاذبههای کویری است که ایران بهترین را در اختیار دارد، اما نیازمند معرفی و تبلیغ است. به هر حال همه گردشگران به دنبال جنگل و مناطق سردسیر نیستندت بلکه کویرها هم جاذبه خوبی برای آنهاست.
نظر شما درباره گردشگری ورزشی چیست؟ کشور شما میزبان بازیهای المپیک یا جام جهانی بوده است. چه تاثیری این رویدادهای جهانی در جذب گردشگری منطقه داشته است؟
میدانید که کشور من جزو یکی از کاندیداهای میزبانی بازیهای المپیک سال 2020 است و همه میدانند حضور صدها رسانه و صدها هزار علاقهمند ورزش در این زمان میتواند چه تاثیر عمیقی در صنعت گردشگری کشورها داشته باشد. بسیاری هم پس از پایان این بازیها دوباره برای یادآوری خاطرات به کشور میزبان بازخواهند گشت طی این مراسم و بازیها همه زیرمجموعههای گردشگری با حداکثر توان درگیر این مسابقات میشوند و گردشهای بسیار مناسبی در این زمینه حاصل خواهد شد. یکی دیگر از روشهای جذب گردشگران میتواند برگزاری مسابقات دوچرخهسواری در کشورها باشد مثل تور دوفرانس یا هر مسابقه دیگر طبیعت و امکانات گردشگری طی این مسابقات به تمام جهان نمایش داده خواهد شد.
رنگ مورد علاقه شما چیست؟
تاکنون به این موضوع فکر نکردهام، اما هنگام سحر کنتراست بین رنگ زرد و سیاه را دوست دارم.
به کدام برند خودرو علاقهمند هستید؟
آئودی.
آیا علاقهمند به سفر با دوچرخه هستید؟
بله.
کدام میوه ایرانی را میپسندید؟
هندوانه و انار گزینههای مورد علاقه من هستند.
یک کلمه درباره ایران بگویید؟
بیایید.
یک کلمه درباره اسپانیا بگویید؟
بمانید.
کمی درباره آخرین سفر خودتان در ایران بگویید؟
به طور کلی من هرگز درباره سفرهایم از پیش برنامهریزی نمیکنم و این موضوع در ایران بسیار ساده است فقط کافی است که مسیر را بشناسید و از تهران خارج شوید. در آخرین سفرم که به کرمانشاه رفتم وقتی به ساوه رسیدم باید برای تعیین جهت از کسی آدرس میپرسیدم چون همانطور که قبلا گفتم دستگاه رهیاب اتومبیل در این فعال نیست. بنابراین گوشهای ایستادم تا از کسی سوال کنم. اتفاقا یکی از افرادی که مقابل من بود دبیر زبان انگلیسی بود و توانست کاملا من را به خواستهام برساند و راه را نشان دهد و جاهای تاریخی و دیدنی را باریم مشخص کند، اما بهطور کلی در ایران نیازمند تور لیدرها هستیم تا بتوانیم آنچه را میخواهیم بیابیم. بزرگترین مشکل من در ایران فقط این است که نمیتوانم فارسی صحبت کنم. به عقیده من اطلاعات گردشگری به زبان انگلیسی ایرانی بسیار کم است.
البته من فکر میکنم ایرانیها به پیکنیک زیاد اهمیت نمیدهند که اولین قدم رشد صنعت گردشگری است.
به نظر شما، ایرانیها کشور شما را به چه چیزی میشناسند؟
فوتبال. تیمهای فوتبال کشور من برای شما کاملا جاافتاده است.
در جهت عکس چه؟
فکر میکنم خیلی سخت است خیلی از مردم کشور من درباره ایران زیاد اطلاع ندارند، اما متاسفانه تبلیغات منفی رسانهها خیلی روی ذهن آنها تاثیرگذار بوده است.
نظر شما درباره همکاریهای رسانهای چیست؟
به عقیده من هیچ کشوری بدون استفاده از پتانسیل رسانهها در گردشگری موفق نیست و این کار برای ایران خیلی مهمتر است چون رسانهها باید در این زمینه تلاش کنند تا تصویر غیرواقعی ساخته شده از سوی رسانههای خارجی را تصحیح کنند.