چند هفته ای هست که با انتشار اسنادی توسط وب سایت وی کلیکس همه ما از اسناد محرمانه رد و بدل شده بین دولتمردان برخی از کشورها مطلع شده ایم و شاید هم بعضی از ما مشتاقانه و از روی کنجکاوی آنها را دنبال می کنیم تا هر روز از اطلاعات بیشتری در باره این کشورها سر در بیاوریم روش کشف و افشای این اسناد که همه آنها اسناد محرمانه ای نیز بوده اند انگیزه ای شد برای ترجمه این مطلب . همه شما می دانید که به دست آوردن این اسناد ساده نیست بنابراین افرادی یا سازمانی مجبور به استفاده از وسایل یا حتی جاسوسهایی هستند که بتوانند به داخل سازمان ها نفوذ کنند و این اسناد را جمع آوری کنند که البته روشهای این کار خود جای بحث و گفتگوی بسیار دارد .
با شنیدن کلمه جاسوس اولین نکته ای در ذهن ما خودنمایی می کند شخصی با خصوصیات جیمزباند شخصیت این گونه فیلم ها خواهد بود در حالی که جاسوس ها نیز مثل ما هستند و هرگز قادر به انجام کارهای خارق العاده نیستند درست مثل ما زندگی می کنند فقط بعضی روش های زندگی آنها و نوع ارتباطا ت آنها با من و شما فرق داره. به هر حال زندگی ده تا از این گونه افراد را انتخاب کرده ایم و برای شما بیان می کنیم.
آلن پینکرتون (Allan Pinkerton)
آلن پینکرتون کارآگاهی اسکاتلندی بود که روش های خاصی را برای جاسوسی داشت بعضی از این روش ها امروزه درسازمان های جاسوسی نیز مورد استفاده قرار می گیرد . پینکرتون یکی از اولین کارآگاهانی بود که روش عملیات مخفی را ابداع کرد و اعتقاد داشت برای رسیدن به حقیقت باید مخفیانه جست و جو کرد تا به اصل مطلب رسید او توانست نقش بازی کند و برای کسب اطلاعات بیشتر خود را شخصی دیگر معرفی می کرد وی اسم این روش کسب اطلاعات را «فرض کردن نقش» گذاشت آلن با این روش جاسوسی مدرن را پایه گذاری کرد.
پینکرتون در سال 1850 میلادی بنیادی را با نام آژانس ملی کارآگاهان پینکرتون به ثبت رساند و برای انجام امور تجسس خود برای حل معماهای پیچیده روزگار خود تعدادی از کارآگاهی با تجربه را نیز استخدام کرد و گروهی بسیار کارآمد را تشکیل داد. گروه او در آن سالها به خاطر ردیابی و دستگیری چندین مجرم در آمریکا بهترین گروه تجسس شناخته شده که همین امر باعث نزدیکی اوبه آبراهام لینکلن شد.
پینکرتون در طول جنگهای داخلی آمریکا رئیس اتحادیه اطلاعات بود او توانسته بود با دقت در کارهایش خود را به سمت مشاور آبراهم لینکلن نیز برساند و به عنوان یکی از افراد محرم او قرار دهد . او مامور کشف توطئه ترور لینکلن در سال 1861 شد و برای این کار تعدادی از افراد و کارآگاهان خود را به داخل ارتش فرستاد تا بتواند این راز را کشف کند.
کلاوس فوکس (Klaus Fuchs)
کلاوس فکوس یک فیزیک دان آلمانی و متخصص در فن آوری بمب هسته ای بود او در این زمینه خدمات زیادی به اتحاد جماهیر شوری داد. او زمانی که مشغول تحقیق و کار در زمینه کشف و ساخت بمب اتمی در کشور آمریکا بود و برای دولت شوروی فعالیت می کرد اطلاعات زیادی را به آن کشور فرستاد در واقع توانست منابع عظیمی از اطلاعات ارتش آمریکا را در آن زمان به کشور شوروی ارسال کند ، همچنین او توانست اطلاعات خوب و کارآمدی را در زمینه شکافت هسته ای و روشهای اقتصادی این کار به کشور روسیه مخابره کند و آنها را در جریان پیشرفت های این تکنولوژی در امریکا قرار دهد.
در دوره کمونیستی شوروی او نوجوانی بود که تشنه ماجراجویی بود بنابراین در سال 1941 میلادی توسط یک افسر نیروی اطلاعات روسیه یا همان کا گ ب استخدام این نیرو شد فکوس در طول 5 سال توانست اطلاعات زیادی از ارتش امریکا در زمینه انبار مهمات ، روش ساخت چندین سلاح مدرن آن روز را به کشورش یا همان کاگ ب مخابره کند و در اختیار روسها قرار دهد.
سرانجام فکوس در سال 1946 میلادی دستگیر شد و بازجویی شد او در طی این بازجویی ها به کارهای خود و خبرهای ارسال شده توسط او از ارتش امریکا به شوروی سابق اعتراف کرد. بعد از دو نفر دیگر یعنی جولیوس و روزنبرگ او نقش بسیار مهمی برای شوروی سابق جهت دستیابی به اطلاعات ساخت بمب اتمی داشت.
الیزابت ون لو (Elizabeth Van Lew)
الیزابت ون لو در طول جنگ های داخلی آمریکا به عنوان جاسوس و گماشته دولت در بین ارتش شورشیان یا همان دشمن کار می کرد روش کار او به این صورت بود که در انجمن های غیر انتقاعی و خیریه وارد تشکل ها می شد و از آنجا مشغول به جمع آوری اطلاعات در باره هرگونه تحرک و لشگر کشی در جبهه مقابل می شد. او از این روش در جنگ شمال و جنوب آمریکا بسیار استفاده کرد و اطلاعات با ارزشی را به نیروهای شمالی ارسال کرد. الیزابت برای ورود به جبهه دشمن و کسب اطلاعات درباره تحرکات آنها به صورت نیروهای امدادی یا داوطلب وارد مراکز پشتیبانی ، بیمارستان و آشپزخانه ها می شد و از آنجا شروع به جمع آوری اطلاعات برای نیروهای خودی می کرد. او با اقدامات مثبتی که برای دولت انجام داده بود به عنوان یک کارمند کاخ سفید استخدام شد و کار خود را ادامه داد. بعد از پایان جنگ بین شمال و جنوب آمریکا به عنوان مشهورترین جاسوسه شناخته شده .
آلدریچ ایمز (Aldrich Ames)
معمولا یک جاسوس به دلیل مسایل ایدئولوژیک یا سیاسی دست به این کار می زدند و از یک کشور به کشور دیگر اطلاعات ارسال می کردند. ولی آدریچ ایمز فقط برای کسب درآمد و ثروت شروع به جاسوسی برای دولت روسیه کرد او به هیچ عنوان انگیزه سیاسی یا ایدئولوژیکی نداشت. ایمز به عنوان یک ضد تحلیلگر در واشنگتن دی سی و در سازمان جاسوسی آمریکا یعنی سی آی ای کار می کرد.
او در سال 1985 میلادی ارتباطا ت خود را باکشور روسیه برقرار کرد و با توجه شغلش و اطلاعاتی که در دست داشت شروع به ارسال اطلاعات برای روسیه کرد. ایمز برای هر خبری که به روسیه مخابره می کرد مبلغی را مشخص می کرد و در ازای آن خبر نقدا آن را دریافت می کرد. این همکاری 9 سال طول کشید و در این مدت ایمز توانست نام 100 نفر از خبرچینان یا جاسوسان آمریکایی در سازمانهای روسیه را به سازمان ضد جاسوسی روسیه بفروشد که در نهایت منجر به اعدام شدن 10 نفر از آنان در روسیه شد. او در مقابل این خوشخدمتی مبلغ 4000000 میلیون دلار از دولت روسیه دریافت کرد.
این مبلغ زندگی او را متحول کرد و یکی از دلایل دستگیری او نیز همین موضوع شد او نتوانست خود را در خرج کردن پولهایش کنترل کند و شروع به ولخرجی های بی اندازه کرد که این موضوع برای یک کارمند سازمان سیا زیاد معمول نبود و باعث ایجاد شک دولت آمریکا شد. به همین خاطر چندین بار او مورد بازجویی از طرف اداره مطبوع خود قرار گرفت ولی او با هوش و ذکاوت خودش توانست از چنگال دستگاههای دروغ سنج و بازپرسان فرار کند. آمریکا موفق شد در سال 1994 اورا به اتهام جاسوسی برای دولت روسیه دستگیر کند در این زمان او نیز سریعا به این جرم خود اعتراف کرد و همه حقایق را بیان کرد. به همین دلیل او به حبس عبد محکوم شد در این رابطه دولت آمریکا تمام دارایی او را ضبط کرد ولی جالب این است که به گزارش برخی منابع اطلاعاتی او هنوز مبلغ دو میلیون دلار در یکی از حساب های شخصی خود نگهداری کرده و از آن استفاده می کند.
ریچارد سورج(Richard Sorge)
یکی از نامدارترین جاسوسان قرن بیستم ریچارد سورج است، او کارشناس ارشد جاسوسی شوروی سابق بود که در طول جنگ جهانی دوم و قبل از آن تقریبا برای این کشور در تمامی مناطق دنیا کار کرد و به دولت شوروی خدمات جالبی ارایه کرد.
او معمولا برای انجام کارهای جاسوسی خود به عنوان یک روزنامه نگار حرفه ای وارد آن کشور می شد و شروع به جمع آوری اطلاعات می کرد. او قبل از جنگ جهانی وارد اروپا شد و اطلاعات جالبی را از آن کشورها به روسیه در مورد مقابله آنها با رژیم کمونیستی ارسال کرد و هرگونه تحرک و اطلاعاتی را که به این موضوع مربوط بود به روسیه فرستاد تا از فروپاشی این ایدئولوژی جلوگیری کند. در جنگ جهانی دوم او به عنوان یک روزنامه نگار وارد کشور ژاپن شد و از آنجا هرگونه تحرک نظامی و جابجایی نیرو را به کشورش روسیه مخابره می کرد و مدتها قبل از عملیات پرهاربر علیه نیروی دریایی آمریکا این موضوع را به روسیه خبرداده بود و حتی توانسته بود بعضی از حملات نظامی آلمان ها را علیه روسیه اطلاع دهد ولی متاسفان این موضوع اصلا برای استالین مورد استفاده قرار نگرفت و هرگز به آنها احترام نگذاشت ریچارد در سال 1944 در کشور ژاپن دستگیر شد .
ریچارد پس از دستگیری تحت بازجویهای بسیار شدید قرار گرفت ولی هرگز علیه کشورش هیچگونه اعترافی نکرد و حتی اتهام جاسوسی را زیر بدترین شکنجه ها رد کرد به همین دلیل مدت کوتاهی پس از دستگیری او اعدام شد . جالب اینجاست که دولت روسیه تا سال 1964 هرگز او واقداماتش را تایید نکرد و خود را از این موضوع بی اطلاع نشان داد ولی پس از مدتی ریچارد به عنوان قهرمان ملی معرفی شد.
سیدنی ریلی (Sidney Reilly)
همه با نام جیمزباند یاهمان کاراکتر سینمایی و کارهای خارق العاده اش آشنا هستیم شاید بتوانیم نمونه اصلی او را سیدنی ریلی بنامیم . او یکی از بارزترین نمونه های جاسوسی در قرن بیستم بود سیدنی کارشناس ارشد در امور جاسوسی و تجسس بود که در بسیاری از دولت ها فعالیت داشت.
او به خاطر نوع و روش کار خود به عنوان یک جاسوس حرفه ای «جاسوس جاسوسها» شناخته شده بود ، سیدنی مختصص فریب مردم و تغییر قیافه بود و بسیار راحت می توانست به داخل اجتماعات نفوذ کند و از آنجا اطلاعاتی به دست آورد به همین خاطر اطلاعات زیادی از او در دست نیست. بیشتر فعالیت او در زمینه دزدیدن اطلاعات نظامی، اماکن اداری و پروژه های دولتی بود. او در کارنامه خود دزدیدن نمونه های اولیه و طرح های هواپیما را ثبت کرده است. سیدنی شخصیتی شاد و جذاب داشت که از این خصوصیت خود برای برقراری ارتباط با همسران افسران عالی رتبه دولتی استفاده می کرد و از طریق آنها می توانست به اطلاعاتی بسیار باارزش دست پیدا کند. سیدنی در سال 1917 توسط دولت انگلستان به کارگرفته شد برای براندازی دولت بلشویکی روسیه به همین منظور او فرستاده شد به روسیه جهت بررسی اوضاع و امکانات این براندازی بر علیه ولادیمیر لنین در کشور روسیه ولی او موفق نشد و گروهش دستگیر شد ولی خود او به هویت آلمانی موفق شد به فنلاند فرار کند.پس از دستگیر اعضای گروه آنها همگی متهم شدند و بعضی از آنها اعدام شدن و سیدنی هم به طور غیابی در اتحاد جماهیر شوروی محکوم به اعدام شد . سیدنی در سال 1925 طی یک معامله بین دولتها به روسیه تحویل داده شده و ادامه بازجویی از او شروع شد ولی او هرگز به اتهامات خود اعتراف نکرد و اعدام شد.
فریتزجوبرت دوگوسن (Fritz Joubert Duquesn)
فریتز به عنوان یک نویسنده ، ماجرا جو یا یک سرباز آلمانی بود او در دوران جنگ جهانی اول و دوم در آفریقای جنوبی برای دولت آلمان جاسوسی می کرد . او در طول جنگ جهانی اول ودوم به عنوان یک فرد بومی آفریقا بر علیه انگلستان عمل می کرد به گونه ای که بومیان را برعلیه سربازان انگلیسی تشویق به شورش می کرد و حتی در موارد در کشتی های نظامی انگلستان بمب گذاری می کرد و به هر طریق ممکن به انگستان ضربه می زد و در صورت امکان اطلاعات نظامی آنها و نقل و انتقال نیروی آنها اطلاعاتی را به آلمان مخابره می کرد.
فریتز به عنوان یک جاسوس آلمانی در سال 1917 توسط نیروهای انگلیسی دستگیر شد و تحویل دولت آمریکا شد و به زندانی در نیویورک منتقل شد. فریتز پس از دوسال موفق به فرار از زندان شد او توانست میله های زندان را ببرد و به بیرون فرار کند.
او برای مدتی ناپدید شد ولی بازهم بعد از مدتی دوباره شروع به کار کرد و بعنوان نویسنده شروع به نوشتن زندگی خودش کرد او با این پوشش شروع به جمع آوری اطلاعاتی علیه دولت آمریکا کرد . اما این بار حقه او دیگر عمل نکرد و به همراه 38 نفر دیگر از جاسوسان آلمانی در ایالات متحده آمریکا دستگیر شد و به عنوان بزرگترین دستگیری حلقه جاسوسان در دنیا معروف شدند.
ناتان هیل (Nathan Hale)
ناتان هیل به عنوان یکی از اولین جاسوسان آمریکایی بود و به استخدام ارتش قاره ای امریکا در آمد و از همان ابتدا شروع به جمع آوری اطلاعات سری نظامی برای دولت آمریکا کرد. او در سال 1776 برای یک ماموریت بسیار خطرناک و جمع آوری اطلاعات از پشت خط دشمن اعزام شد. او در آن زمان فقط 21 سال داشت . او ماموریت داشت هرگونه تحرک نظامی و نقل و انتقال نیروی نظامی را به دولت مرکزی آمریکا گزارش دهد.
هیل هنگام تهیه گزارش و جمع آوری اطلاعات از جبهه دشمن توسط یک افسر انگلیسی دستگیر شد. او به اتهام جاسوسی علیه ارتش انگلستان دستگیر شد و به دادگاه معرفی شد گرچه به او تفهیم اتهام شد ولی هرگز او به این جرم خود اعتراف نکرد. به همین دلیل چند روز پس از دستگیری به دار مجازات آویخته شد اما یک جمله تاریخی او باعث معروف شدنش در آمریکا شد او قبل از آویخته شدن به دار مجازات گفت « من بسیار خوشبخت هستم که فقط یک جان دارم و آن را هم در راه وطنم اهدا می کنم» . او در آمریکا به شهرتی بسیار رسید به گونه ای که در مقر سازمان سیا یا همان سازمان جاسوسی آمریکا برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره او تندیسی از هیل ساخته شده و در آن ساختمان نصب شد.
کیم فیلبی(Kim Philby)
کیم در دوران جنگ سرد به عنوان یک جاسوس انگلیسی شناخته شده بود ولی واقعیت این بود که او تحت کنترل و تحت امر سازمان جاسوسی روسیه یا همان کا گ ب بود. او در زندگی حرفه ای خود به کشورهای اسپانیا، آفریقا، آمریکا ، استانبول ومسکو سفر کرد در تمام این سفرها او به عنوان یک جاسوس بریتانیایی کار می کرد و اما در حقیقت بعد از جمع آوری کلیه اطلاعات مورد نیاز یا دستور داده شده توسط دولت شوروی آنها را به سفارت شوروی در پاریس ارسال می کرد.
او در زندگی کاری خود توانست به عنوان واسطه بین دو ارتش انگلستان و آمریکا در شهر واشنگتن دی سی مشغول به کار شد و با همین موضوع شغلی توانست به اطلاعات بسیار مهمی درباره انبارهای سلاح و یا حتی سلاحهای پیشرفته تولید شده در آن زمان به دست آورد و آنها را تحویل دولت روسیه دهد. یکی دیگر از نقش های او که به خوبی از عهده آن نیز برآمد جنگ بین دو کره بود .
دولت انگلستان به عملکرد او مشکوک شد ولی هرگز نتوانست این موضوع را ثابت کند این موضوع باعث شده فیلبی در سال 1963 به دولت روسیه پناهنده شد. او تا زمان مرگش در سال 1988 در کشور شوروی زندگی کرد و در همان کشور نیز از دنیا رفت. دولت شوروی به دلیل خدمات بیش از حد او جوایز زیادی را به فیلبی اهدا کرد.
ماتا هاری (. Mata Hari)
مارگارتا گیرترویدا زله معروف به ماتا هاری به عنوان جاسوس افسونگر شناخته شده است. این اسم به این دلیل برای او انتخاب شده که او در پوشش نوازنده و رقصنده برای دولت آلمان طی جنگ جهانی اول جاسوسی می کرد و در سال 1917 در فرانسه به جاسوسی برای آلمان ها متهم شد و در شهر پاریس به اعدام شد. او تحت عنوان شغل خود یعنی رقصنده و یا آوازه خوان وارد خانه دولتمردان می شد و بعد از آن سعی در جمع آوری اطلاعات مورد نیاز خود می کرد مارتا هاری خود را به عنوان یک شهروند هلندی معرفی می کرد. پس از مدتی که از فعالیت او گذشت متفقین به او مشکوک شدند و اورا دستگیر کردند در بازپرسی هایی که از او انجام شد او خود را جاسوس دولت فرانسه معرفی کرد اما دولت فرانسه رسما این موضوع را تکذیب کرد. ولی بعدها او به عنوان عامل قتل عام چند هزار نفر محاکمه و در ماه اکتبر 1917تیرباران شد. اما هنوز همکاری او با کشور آلمان یا فرانسه مشخص نشده و معلوم نشده است که او برای کدام کشور جاسوسی می کرده به همین خاطر به عنوان بهترین جاسوس همزمان برای دولت از او یاد می شود.