کشکول

صنعت گردشگری

کشکول

صنعت گردشگری

برند گردشگری ایران چیست؟

نظر شما برای برندسازی گردشگری و نقش آن در توسعه گردشگری کشورمان چیست؟

بطور کلی بحث برندسازی در صنعت گردشگری از نیازهای امروز توسعه گردشگری یا همان صادرات نامرئی در کشورهای مختلف جهان است. اما برای اینکه ما مطمئن باشیم که این برند می تواند زنده بماند و جوابگوی انتظارات ما باشد و بطور کلی صنعت گردشگری با تمام شاخصه هایش باشد و آن را تحت پوشش خود درآورد لازم است که این برند گردشگری پشتیبانی مردمی در کشور مقصد را داشته باشد نه اینکه صرفا عبارت یا شعاری بدون پشتیبانی جامعه میزبان باشد یا اینکه در واقع جنبه ملی داشته باشد.

به عقیده من برند می تواند موفق باشد که در واقع ارتباط مستقیمی با خواسته های مردم جامعه میزبان داشته باشد که در واقع برند رابطی بین تولید کننده و مشتری است و اگر نتوانیم این ارتباط را به خوبی برقرار کنیم بدون تردید اعتماد بین مشتری و فروشنده به وجود نخواهد آمد و در نهایت چرخه عرضه و تقاضا از بین خواهد رفت و برند مذکور فراموش خواهد شد.

به عقیده من همین عدم پشتیبانی مردمی باعث شده که علی رغم تلاش های انجام شده در این زمینه در ایران باستانی هنوز برند گردشگری قابل اعتمادی نداریم و در بازارهای هدف گردشگری کشورمان گمنام باقی مانده ایم.

چون وقتی برندی تهیه می شود و به مشتری ارایه می شود باید حس اعتماد و رضایت را در دو سوی معادله ایجاد کند نه اینکه یک طرف معادله بدون در نظر گرفتن نیازهایش رها شود با این رویکرد در واقعی راهی بیهوده مثل گذشته را طی خواهیم کرد و دوباره تکرار مکررات خواهد بود.

بنابراین برای موفقیت برند باید مطالعات زیادی در مورد زمینه جامعه شناسی و روانشناختی در جامعه میزبان صورت گیرد و حالا که جامعه میزبان ما ایران است باید بیشترین مطالعه در باره ارتباط جامعه ایران با گردشگران خارجی صورت گیرد و تصویری که ذهن ایرانیان از گردشگران خارجی می سازند را مد نظر این برندسازی قرار دهیم.

این موضوع یعنی ارتباط برند با جامعه و ملت میزبان بخصوص در کشورمان حساسیت بیشتری خواهد داشت چون ایران جامعه ای مذهبی و کاملا سنتی است بنابراین باید برند گردشگری مورد نظر ما برای ایران متناسب با خواسته ها و باورهای جامعه ایران تعیین شود تا پشتیبانی مردم با تمام افکار و عقایدشان را به خود جلب کند و در نهایت جاودانه باقی بماند اگرنه به سرعت فراموش خواهد شد چون مردم و جامعه ایران علاقه ای به مطرح کردن آن ندارند.

به نقش برند در اعتماد سازی گردشگران اشاره کردید آیا این برندسازی می تواند در استانداردسازی خدمات گردشگری جامعه میزبان نیز کمک کند؟

بدون تردید پاسخ شما مثبت است به این صورت که وقتی برند مورد اعتماد گردشگران قرار می گیرد به معنی آن است که گردشگر و مردم کشور میزبان به خدماتی که ارایه می دهند و دریافت می کنند ایمان داشته و همان کیفیت را همواره با دیدن یا شنیدن نام یا برند مورد نظر انتظار دارندبنابراین خود بخود استاندارد سازی صورت گرفته و همواره خدمات ارایه شده و تقاضای مورد نیاز با یکدیگر تناسب دارند و یکسان هستند.

بطور کلی نقش بخش خصوصی در این زمینه یعنی برندسازی از نظر شما چیست؟

همانطور که می دانیم فعالیت اصلی گردشگری بر عهده بخش خصوصی است و دولت هیچ وقت نباید در بحث اجرایی این موضوع حضور داشته باشد و صرفا در تهیه قوانین و تولید راهکارهای علمی گام بردارد پس این بخش خصوصی است که برای برندسازی تلاش می کند و آن را زنده نگه می دارند نه دولت چون دولت مجری در این زمینه نیست که نیازها و برتری های گردشگری ایران را بداند و با تکیه بر آنها برندسازی کند.

این تعجیل صورت گرفته درسازمان میراث فرهنگی برای تولید برند گردشگری کشورمان مفید است یا خیر؟

من معتقدم این عجله هرگز مفید نیست و جوابگوی نیاز گردشگری کشورمان ایران نخواهد بود چون این موضوع یعنی برندسازی در صنعت گردشگری نیازمند مطالعه دستاوردهای گذشته و متناسب سازی آن با نیازهای امروز جامعه است که در این زمینه استفاده از تجربه دیگران و کشورهای موفق هم دخالت خواهد داشت بنابراین جایی برای تعجیل یا عجله در این زمینه وجود نخواهد داشت .

جای تردید نیست که اگر مدت زمان بیشتری برای تولید برند گردشگری صرف شود در نهایت حاصل کار گامی مطمئن و دقیق تر خواهد بود چون در گذشته هم این تجربه را داشته ایم و با عجله تمام تلاش هایمان به دست فراموشی سپرده شده است و موفقیتی نداشته ایم.

وزارتی به نام گردشگری و اما و اگرهایش

تقریبا یک دهه قبل بود که برای اولین بار صحبت وزارتخانه‌شدن  میراث فرهنگی و گردشگری ایران مطرح شد و در گیرودار موارد قانونی این روند اگرچه در شور اول از سوی نمایندگان ری آورد یک فاصله 24 ساعته برای رای گیری دوباره باعث شد تا این طرح که ابتدای رای مجلس را گرفته بود دوباره به رای گذشته شد و نهایتا همان سازمان ماند.

·         چطور شدکه  دوباره رای‌گیری شد؟

اگر به آن موضوع دوباره توجه کنیم درخواهیم یافت هنگام به رای گذاشته شدن طرح وزارت گردشگری ابتدا تمام نمایندگان با توجه به اهمیت موضوع با اتفاق نظر به این طرح رای دادند و اما هنوز جلسه علنی مجلس تمام نشده بود که قرار براین شد برای تایید کار دوباره این امر به رای گیری گذاشته شود و هیات رئیسه یک فرصت 24 ساعته به آن دادند در این میان ناگهان گروهی عنوان کردند ممکن در صورت وزارتخانه شدن گردشگری با توجه به ماهیت کار نمایندگان مجبور به سئوال‌های متعددی از وزیر باشند و از این رو وزیر نمی‌توانست به خوبی کارش را انجام دهد و بنابراین باید دوباره تجدید نظر می‌شد؟

·         به نظر شما این نظر درستی بود؟

خیر، چون اگر قرار باشد این وزارتخانه شکل بگیرد بدون تردید دستورها و خط مشی آن کاملا مشخص بود مگر امروز وزیر فرهنگ یا دیگر وزرا هر روز برای پاسخگویی به مجلس دعوت می‌شوند. هرچند اگر لازم باشد بالاخره این حق مسلم نمایندگان است که این کار را انجام دهند .

·         پس چرا این موضوع مطرح شد؟

من فکر می‌کنم چون گروهی علاقه نداشتند این نهاد به سامان خود برسد و همین شرایط بهترین فرصت برای اعمال نظرهای غیر اصولی بود تصمیم به مطرح کردن این مشکل گرفتند و در همان 24 ساعت که بیان شد با استفاده از لابی‌های خود توانستند رای مجلس را تغییر دهند. بنابراین هیچ مشکلی نبود به جز اینکه گروهی غیر متخصص نمی‌خواستند سازمان میراث فرهنگی سرو سامان بگیرد.

·         همانطور که می‌دانید تقریبا ده سال پیش بود که طرح وزارتخانه‌شدن سازمان میراث فرهنگی از سوی نمایندگان مجلس رای نیاورد و سازمان میراث فرهنگی شکل گرفت نظر شما با توجه به سمت قبلی خودتان در این سازمان چیست؟

بطور کلی من با این طرح بسیار موافق هستم اما در سوی مخالف نظرها براین است که چون سازمان میراث فرهنگی یک سازمان فرا بخشی است اگر به صورت وزارتخانه اداره شود به صورت بخشی خواهد شد و نمی‌تواند آنطور که باید کارهایش را پیگیری کند که فکر می‌کنم این عقیده کاملا اشتباهی است. به عنوان مثال وزارت اطلاعات هم یک سازمان فرابخشی است که به صورت یک وزارتخانه هم اکنون مشغول انجام وظیفه است.

این درحالی است که میراث فرهنگی وزیر داشت چون وزیر مربوطه با حق رای وارد هیات دولت می‌شد می‌توانست از امکانات و ارتباطات خود با دیگر وزرا درجهت ارتقای جایگاه گردشگری گام بردارد و مفیدتر از رئیس امروزی انجام وظیفه نماید. دراین زمینه می‌‌توان به همکاری وزارت راه، وزارت نیرو برای توسعه زیرساخت‌های مورد نیاز گردشگری اشاره کرد.

اگر سازمان میراث فرهنگی وزارتخانه می‌شد نظارت نمایندگان و درواقع نظارت غیر مستقیم مردم بر میراث فرهنگی به شدت بالا می‌رفت. جالب اینجاست که اگر این اتفاق می‌افتاد به دلیل اینکه نمایندگان علاقمند بودند در حوزه انتخابیه‌خود کارهایی انجام بدهند ناخودآگاه نظارت و نگهداری از میراث فرهنگی ایران بالاتر می‌رفت و در نهایت روند احیاء و نگهداری بهبود می‌یافت.

دراین صورت نمایندگان از وزیر مربوطه می‌خواستند درباره نگهداری و احیای مناطق باستانی دقت کرده و تعداد موزه‌ها و امکان گردشگری خود به خود افزایش می‌یافت و درآمد استان‌‌ها و شهرستان‌های مستعد نیز روبه صعود می‌رفت، اینها در واقع تنها گوشه‌ ای از اهمیت وزارتخانه شدن میراث فرهنگی هستند. البته این درحالی است که اگر خطایی در مجموعه روی میداد دسترسی به وزیر از سوی نمایندگان مردم نیز ساده تر بود روند بهبود کار ساده‌تر می‌شد نه امروز که درواقع شخص رئیس جمهور در این زمینه مسئول است و سئوال کردن از ایشان می‌تواند رنگ و بوی سیاسی گرفته و نمایندگان ترجیح می‌دهند در این زمینه وارد نشوند که در این زمینه شاهد افول صنعت گردشگری بودیم.

بنابراین اگر به این کارنامه ده ساله بنگریم درخواهیم یافت چون نظام بازرسی و نظارتی مجلس در این نهاد بسیار کم و غیر قابل اتکاست سازمان میراث فرهنگی نتوانسته آنطور که از یک وزارتخانه انتظار داشتیم انجام وظیفه کند و در جهت توسعه گردشگری و ارتقاء جایگاه این صنعت اقدام نماید. به عقیده من بد نیست دوباره این موضوع یعنی وزارتخانه شدن میراث فرهنگی دوباره تجدید نظر شده و به آن از سوی مجلس توجه شود.

·         اگر بخواهید این یک دهه را ارزیابی کنید چه می‌‌گویید؟

بانگرش بر جایگاه گردشگری ایران در سطح بین المللی و حتی داخلی باید از خودمان بپرسیم آیا واقعا سازمان میراث فرهنگی توانسته مفید واقع شود؟ کم آسیب دیدیم در این زمینه؟ آیا توانسته‌ایم ارتقای جایگاه داشته باشیم؟ پاسخ این سئوال‌ها درواقع آنچه است که باید برای این ده سال درنظر داشته باشیم. حالا چطور قرار است دوباره همین راه اشتباه را ادامه دهیم؟ چون هدف این بود که میراث فرهنگی به شکل علمی و عملی نگهداری شود و درکنارش رشد گردشگری را تجربه کنیم درحالی که هیچ یک از این اهداف محقق نشد و تنها برخی اطلاعات اشتباه به دیگران داده شد.

·         اگر بخواهیم دولت دهم و یازدهم را با یکدیگر مقایسه کنیم عملکرد سازمان در این دو دولت چگونه بوده است؟

به نظر من دراین میان کمی مشترکات است و کمی هم تمایز درکار است که باید با ریزبینی به آنها توجه داشته باشیم. اولین اشتراک این است که هردو انصافا تلاش می‌کردند برای اینکه سازمان را در جهت توسعه هدایت کنند بخصوص در بخش گردشگری این امر مشهود بود. اما تمایزی که در دولت یازدهم به این روند کمک کرد بحث تعامل با جهان است چون بسیاری از گردشگران علاقمند به آرامش و امنیت هستند که این امر حداقل در سخنان دولت یازدهم کاملا مشهود بود. در دولت دهم چون تشنج‌زدایی مطرح نبود با توجه به تبلیغات منفی علیه کشورمان (به ناحق) کمتر مسافران حاضر به خطرکردن و آمدن به ایران بودند و دنیا توجهی به این منطقه از جهان با تمام جاذبه‌هایش نداشت،  اما در دولت یازدهم بخصوص در سال اول این امر کاملا مشهود بود. همین موضوع یک هیجان بسیار زیادی در زمینه حضور گردشگران خارجی به کشورمان ایجاد کرد که پس از مدت‌ها بسیار جای توجه داشت. اما متاسفانه این موضوع پس از یک سال فروکش کرد و دوباره تقریبا به همان روند قبلی بازگشت

 

 

 

 

سکوت تدبیر جدید دولت در میراث فرهنگی!؟

آخر هفته گذشته بود که رئیس جمهور جلوی دوربین های سازمان و صدا و سیما حاضر شد و درباره بسیاری از مشکلات و البته اقدامات دولت یازدهم با مردم سخن گفت و خبر از روزهای پرامید داد اما جای یک بخش در سخنان وی کاملا خالی والبته معنی دار بود.

حسن روحانی در این برنامه تلویزیونی علی رغم توضیح درباره مسایل مختلف و ارایه راهکارهای مناسب آنها حتی کلمه ای از سازمان میراث فرهنگی و تحولات آن به زبان نیاورد در حالی که انتظار می رفت با توجه به شعار های انتخاباتی وی و البته رویکرد دولت یازدهم حداقل چند دقیقه ای از این برنامه را درباره آینده سازمان میراث فرهنگی و البته صادرات نامرئی کشورمان سخن می گفت.

اگرچه می توان انتظار داشت که مشکلات جاری کشور بسیار مهمتر از برنامه های بلند مدت و میان مدت سازمان میراث فرهنگی هستند و دولت قصد دارد با ارایه توضیحات درباره آنها مردم را به آینده امیدوار کند و بحث گردشگری و حاشیه هایش در اولویت های بعدی هستند اما دولت تدبیر و امید ظاهرا تدبیر سکوت را درباره سازمان میراث فرهنگی درنظر گرفته است.

با کمی دقت در سیاست های خبری دولت یازدهم در می یابیم این دولت زیاد از هیاهوی خبری خرسند نیست و بیشتر تصمیمات خود را در سکوت خبری و دور از چشم خبرنگاران و دست اندرکاران خبر می گیرد؛ که ظاهرا این هم سیاست درباره سازمان میراث فرهنگی هم صدق می کند و توسط دولت به عنوان راهکاری مناسب درنظر گرفته شده است .

به هر حال حتی در سکوت خبری تغییر ریاست سازمان میراث فرهنگی و حضور یکی از افراد شورای شهر در این مقام به عقیده برخی تصمیم درستی از سوی رئیس جمهور نبوده و در رسانه ها انتقادهایی نیز برآن وارد شد که شاید دلیل مناسبی برای سکوت خبری آقای روحانی در این زمینه بوده است چون ایشان قصد داشتند بدون ایجاد حساسیت و ایجاد مسئولیت های بی مورد برای ریاست جدید سازمان میراث فرهنگی اجازه فعالیت به وی داده و چشم امید به آینده داشته باشند و از حاشیه پردازی دوری کنند.

اما نمی توان این را هم دلیل محکمی برای تدبیر سکوت دولت یازدهم دانست چون هم اکنون این کشتی به گل نشسته در سازمان میراث فرهنگی نیازمند جریانسازی های گسترده است تا بلکه بتواند با استفاده از نظرهای کارشناسی آن را به راه انداخت و دوباره به مسیر خود بازگرداند همانطور که نجفی با استعفای معنادارش قطار گردشگری را در مسیر واقعی خود قرار داد نه اینکه در سکوت کامل آن را به دست فراموشی سپرد چون سیاست سکوت درباره صادرات نامرئی سیاستی کاملا شکست خورده است و نمی توان به آینده آن امیدوار بود .

همه می دانیم صادرات نامرئی یا همان گردشگری زیر سایه شور و هیجان خبر رشد می کند و نیازمند حضور قوی رسانه درآن کاملا الزامی است. بنابراین تدبیر سکوت در سازمان میراث فرهنگی محکوم به فناست و نمی توانداز آن انتظار پیشرفت داشت بیاییم جریان خبری مدیریت شده را فراهم کنیم نه سکوت.

اردشیر اروجی: سند چشم انداز بهترین نقشه راه در اختیار رئیس سازمان

گفت و گوی اختصاصی کسب و کار با مدیرکل سابق دفتر اطلاعات و آمار سازمان میراث فرهنگی

اردشیر اروجی: سند چشم انداز بهترین نقشه راه در اختیار رئیس سازمان

دیروز علی رغم موج رسانه ای موجود از استعفای ناگهانی رئیس سابق سازمان دکتر نجفی مراسم معارفه ریاست جدید سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد و مسعود سلطانی فرد بر صندلی ریاست سازمان بطور رسمی تکیه زد.

هرچند به قول سلطانی فرد رایزنی هایی از حدود یک ماه پیش با ایشان برای انتصاب وی به سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی صورت گرفته بود امااین انتصاب با موافقان و مخالفان بسیاری روبرو شد که همه در این زمینه اظهار نظر کردند اما کسب و کار قصد دارد امروز این انتصاب را فارغ از تمام اما و اگرهایش از منظر دیگری بررسی کرده و آینده ای هرچند متخصر از حضور رئیس جدید در سازمان میراث فرهنگی برای علاقمندان ترسیم نمایند. به همین دلیل با مدیر کل سابق دفتر اطلاعات و آمار سازمان میراث فرهنگی اردشیر اروجی به گفت و گو نشسته ایم که مطالعه آن خالی از لطف نیست.

·         آیا شما به عنوان یک کارشناس و شخصی که اطلاعات کاملی از سازمان میراث فرهنگی در اختیار دارید موافق این انتصاب هستید؟

ببینید امروز که این انتصاب انجام شده و حکم رسمی برای آقای سلطانی فرد صادر شده است از این سئوال بگذریم که موافق هستیم یا خیر بد نیست حالا که این اتفاق افتاد سعی کنیم با اطلاعات و دانسته های خودمان ایشان را در زمینه موفقیت هدایت کنیم تا دوباره شاهد تغییر مجددی در سازمان نباشیم به هر حال ایشان انتخاب شدند و همه همراهانشان باید در جهت منافع سازمان و منافع ملی ایران یعنی توسعه گردشگری گام بردارند نه اینکه به تجزیه و تحلیل ایشان بپردازند. به نظر من بهترین سئوال در حال حاضر این است که ببینیم که چرا طی هشت سال گذشته اینهمه تغییرات در ریاست سازمان رخ داده است نه اینکه امروز چه کسی به عنوان رئیس انجام وظیفه می کند.

·         نظرشما در این باره چیست؟

با کمی دقت در روند تغییرات ریاست سازمان میراث فرهنگی در میابیم که تقریبا در هشت سال گذشته هر سال ما تغییراتی داشته ایم یعنی سالی یک مدیر تغییر کرده است که این بیانگر مشکلی عمده در انتخاب هاست . من فکر می کنم مشکل را باید داخل خود سازمان جستجو کنیم نه از بیرون راهکار ارایه دهیم.

·         خوب شما برای موفقیت ریاست جدید سازمان چه راهکاری ارایه می دهید؟

به عقیده من اگر آقای سلطانی فر واقعا تصمیم به ایجاد تحولات سازنده در سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری دارند بهترین گزینه مقابلشان استفاده از نیروهای متخصص و علاقمند به نظام در داخل سازمان است . هم اکنون ما کارشناسان و مسئولین بسیار کارآمد و آگاهی در سازمان داریم که بنا به هر دلیل در دفاتر کارشان دور از مسئولیت های مدیریتی مشغول گذران روز هستند پس بهتر است ایشان از این پتانسیل داخل سازمان به خوبی استفاده کنند تا با آنچه می خواهند برسند.

·         شما با این پیشنهاد تایید می کنید که دومینوی تغییرات همواره در سازمان در حال حرکت است؟

من به این موضوع اشاره نکردم، اما باید بدانیم تاامروز در برخی از انتخاب ها کوتاهی شده و با استفاده از افراد ناآشنا به مسایل پیچیده سازمان متاسفانه نتایج مثبتی حاصل نشده است اما حالا که مدیریت جدیدی روی کار آمده بد نیست با ارایه راهکار ایشان را در جایگزینی مناسب مسئولیت ها راهنمایی کنیم چون مسئولیت ها و مدیریت های سازمان اگر درست انتخاب نشود نتیجه جز تکرار مکررات یا آنچه شبیه آقای نجفی بود رخ نخواهد داد. پس اینبار بیاییم تغییرات را آگاهانه و از روی تجربه انجام دهیم نه صرفا جایگزینی افراد.

·         تغییرات پی در پی سازمان میراث فرهنگی به نظر شما باعث اختلال در رسیدن به اهداف سازمان نشده است؟

همانطور که می دانید سازمان میراث فرهنگی و برنامه هایش بطور کلی جزو برنامه میان مدت و بلند مدت است و نمی توان از برنامه زودبازده در این سازمان زیاد سخن گفت بنابراین این تغییرات بدون تردید تاثیرگذار هستند و نمی توان تاثیر آنها نادیده گرفت اما مهمترین مسئله این است که ریاست سازمان هم اکنون نقشه راهی کاملا مناسب و دقیق در اختیار دارد بنابراین قاعدتا نباید زیاد نگران طرح ها یا مسایلی از این دست باشیم.

·         به نظر شما طی هفته های آینده تغییراتی در معاونت ها یامدیران سازمان صورت خواهد گرفت؟

ببینید آقای سلطانی فرد در یکی یا دو مصاحبه اول خود گفتند که فعلا با همین مدیران کار خواهند کرد که این ابراز عقیده کاملا حساب شده بوده چون ما در آستانه نوروز یعنی شلوغ ترین ماه کاری سازمان و مسئولانش هستیم بنابراین هرگز کار صحیح نیست که بخواهیم پست های مدیریتی را به یکباره تغییر دهیم بدون تردید در صورت اینکار دچار آسیب خواهیم شد بنابراین به عقیده من خیر فعلا اتفاقی نخواهد افتاد اما اگر قرار بر تغییرات باشد من فکر می کنم از اوایل اردیبهشت ماه تغییراتی صورت گیرد که البته کاملا منطقی به نظر می رسد.

·         منظور شما از نقشه راه چیست؟

من دقیقا به سند چشم انداز یا همان افق 1404 که ازسال 1384 تهیه شده  اشاره می کنیم که هم اکنون هشت از آن را سپری کرده ایم . این سند می تواند به عنوان بهترین نقشه راه در اختیار مسئولان باشد بخصوص در سازمان میراث فرهنگی . این نقشه که هم اکنون در سازمان میراث فرهنگی مقابل آقای سلطانی فر قرار دارد می تواند دقیقا راه رسیدن به موفقیت را برای ایشان نمایان کند و بهترین کار این است که ایشان برای رسیدن به اهداف تعیین شده در آن ابتدا به یافتن دلایل عدم موفقیت تا کنون رسیدگی کنند و بعد از آن با مشورت متخصصین راهکارهای مناسب برای جبران انتخاب کنند. پس من فکر می کنم که نباید فرد محور باشیم بلکه طبق نقشه راه همه عمل کنیم.

·         لطفا کمی بیشتر در این زمینه توضیح دهید؟

ببینید همین امروز چیزی حدود 24 یا 25 نهاد مختلف در زمینه توسعه گردشگری فعال هستند بنباراین فقط سازمان میراث فرهنگی نیست که با تغییر مدیریت آن شاهد دگرگونی در نظام گردشگری باشیم بنابراین نیازمند یک میثاق ملی در گردشگری هستیم که براساس همین سند چشم انداز باید رخ دهد تا تمام این ارگان ها همسو و همراستا با یکدیگر و البته با مدیریت سازمان میراث فرهنگی به عنوان نهاد مسئول گردشگری طبق سند چشم انداز به سوی موفقیت گام بردارند.

·         آیا هم اکنون براساس نقشه راه حرکت کرده ایم؟

پاسخ شما صراحتا خیر خواهد بود ما بسیار عقبتر از این سند هستیم و با توجه به زمان باقی مانده یعنی حدود 12 سال بد نیست از همین امروز که تغییر در ریاست ایجاد شده به دنبال راهکار و جبران گذشته باشیم.

قلب نجفی میراث را تاب نیاورد

قلب نجفی میراث را تاب نیاورد

نویسنده : عماد عزتی

هرچند هنوز صنعت گردشگری ایران در کوران اخبار حضور رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری کشورمان در نمایشگاه فیتور اسپانیاست و برخی مسئولان گردشگری از سراسر جهان میهمان سازمان میراث فرهنگی ایران هستند اما از گوشه و کار اخباری مبنی بر فراموش کردن افق های تعیین شده صادرات نامرئی ایران به دلیل حضور نجفی در این نهاد به گوش می رسد.

قبل از سفر نجفی به کشور اسپانیا بود که برخی خبرگزاری ها از بستن چمدان نجفی برای سفر به سازمان دیگری در دولت یازدهم گفتند و روابط عمومی میراث آن را به سرعت تکذیب کرد و پس از آن سفر نجفی به اسپانیا این خبر را تحت تاثیر خود به دست فراموشی سپرد؛ ولی هنوز یک هفته از بازگشت نجفی با سه چراغ روشن از نمایشگاه فیتور نگذشته است که استعفای نجفی از سازمان میراث فرهنگی دوباره همه آنچه که قبل از سفرش اتفاق افتاده بود را زنده کرد.

شاید ناراحتی قلبی نجفی دلیل اصلی استعفای ناگهانی وی عنوان شده و این بیماری باعث کنار رفتن مدیریت او از آینده گردشگری باشد ولی می توان این ناراحتی قلبی را به دلیل میراثی که نجفی از مدیریت قبلی سازمان به ارث برده بود ، مربوط کرد.  به هر حال اینبار بیماری مزمن سازمان میراث فرهنگی ظاهرا گریبان نجفی را گرفت و قلب ضعیف وی را همانند دیگران به درد آورده است .

به هر حال نجفی بار سفر بست و به سازمانی دیگر رفت ، اما معرفی جایگزین وی نه به دلیل اهمیت دولت یازدهم به صنعت گردشگری بود بلکه بیانگر آن است که نجفی آمده بود که برود، جای تردید نیست مدیریت معقول و منطقی نجفی می توانست چندین سال آشفتگی و بی برنامگی سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری را کمی سرو سامان بخشد تا نفر بعدی با نقشه راهی که نجفی طراحی کرده طی طریق کند .

هرچند 5 ماه مدت بسیار کوتاهی برای بازسازی نقشه راه میراث فرهنگی بود اما ظاهرا نجفی با انتخاب مدیران و معاونان خود به خواسته خود رسید و توانست نقشه راه مطمئنی برای سلطانی فرد جانشین خود ترسیم کند چون سابقه همکاری با وی و البته رویکرد مدیریتی سلطانی فر حاکی از آن است که نباید منتظر تغییرات عمده ای در سازمان میراث فرهنگی باشیم بلکه سکاندار جدید کشتی گردشگری ایران احتمالا روی همان نقشه قبلی حرکت خواهد کرد و از میراث نجفی به خوبی محافظت خواهد کرد . 

میراث فرهنگی را رسانه ایست آرزو!؟

کسب و کار از نیاز سازمان میراث فرهنگی به رسانه ای با زبان مستقل می گوید

زندگی در عصرارتباطات هرگونه ابهام در ضرورت حضور گسترده رسانه ها و ارتباط مستقیم مدیران با مخاطبان خود را بر همگان منتفی کرده است این نیاز هرچند در صنایع و سازمان های مختلف کمی متفاوت است اما نمی توان از نیاز صنعت گردشگری به رسانه ها به سادگی چشم پوشی کرد و نمی توان برای توسعه گردشگری امید به انتشار اخباری پراکنده در رسانه های متفاوت داشت.

 این در حالی است که سید محمد بهشتی، مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در جمع مسئولین و مدیران روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی گفت: میراث فرهنگی نیازمند زبان رسانه‌ای مستقل برای ارائه اخبار است.

وی در این باره معتقد است اخبار و اطلاعات مربوط به صنعت گردشگری باید به نوعی در اختیار مخاطبان قرار گیرد که در آنها ایجاد انگیزه کرده و در زمینه های مختلف گردشگری رونق را به ارمغان آورد . شاید در این زمینه بتوانیم به وجود وبسایت رسمی این سازمان به عنوان رسانه ای مستقل با زبانی کاملا مشخص اشاره کنیم اما سئوال اصلی اینجاست که آیا واقعا وجود یک وب سایت در این زمینه کافی است؟

ایرج ندیمی، عضو فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی در این زمینه ضمن تاکید بر تاثیر رسانه های دیجیتالی در صنعت گردشگری امروز جهان می گوید: همه می دانیم بسیاری از مقاصد سفر هم اکنون از طریق دنیای مجازی تعیین می شود و گردشگران با دیدن یا مطالعه مطالبی درباره جاذبه های مختلف جهان از طریق وب سایت ها بار سفر می بندند اما این نسخه برای گردشگری ایران مفید فایده نیست چون کشورهای پیشرفته در صنعت گردشگری راههای معمول گذشته را طی کرده اند و هم اکنون به دنیای مجازی رسیده اند در حالی که ایران از ابتدا با مشکل و ضعف در زمینه تبلیغ یا معرفی جاذبه های گردشگری خود مواجه بوده است .

به عقیده ندیمی در حال حاضر کشورمان اگر قصد معرفی جاذبه های گردشگری خود را در گوشه و کنار دهکده جهان دارد باید به شکلی کاملا مدیریت شده با اراده ای ملی و استفاده از تمام ظرفیت رسانه های مجازی، مکتوب ، تصویری و صوتی در کارزار گردشگری وارد شود بنابراین یک خبرگزاری یا یک روزنامه نمی تواند به سازمان میراث فرهنگی در این زمینه کمک کند.

وی ضمن اشاره به تجارب دیگر کشورها در این زمینه می گوید: داشتن رسانه مکتوب ، صوتی و تصویری و حضور گسترده در دنیای مجازی حق مسلم سازمان میراث فرهنگی بخصوص در شرایط کنونی جامعه ماست اما با توجه به مشکلات متعددی مثل کمبود بودجه نمی توان زیاد روی آن سرمایه گذاری کرد بلکه می توان با مدیریت و استفاده از امکانات موجود دیگر رسانه ها از آن بهرمند شد و بنفع اینده گردشگری ایران گام برداشت.

از سوی دیگر ستاره جوادی تهیه کننده و سردبیر برنامه های صنعت گردشگری و استودیو سفر در رادیو اقتصاد می گوید: هم اکنون ظرفیت بسیار بالایی در زمینه رسانه ها عمومی کشورمان برای تبلیغ یا معرفی جاذبه های گردشگری ایران وجود دارد اما مهمترین نکته نبود مدیریتی واحد و نقشه راهی مناسب برای به مقصد رساندن این رسانه ها ست.

جوادی ضمن اشاره به حضور چندی پیش ریاست سازمان میراث فرهنگی در سازمان صدا و سیما و امضای تفاهم نامه های مختلف در این زمینه می افزاید: جای تردید نیست این همکاری ها علاوه بر ایجاد شرایط مناسب در کسب و کار گردشگری می تواند به تولید زبانی مشترک و واحدی در صادرات نامرئی کشورمان ختم شود.

وی می گوید: با توجه به راهکارهای ارایه شده توسط کشورهای موفق در صنعت گردشگری نمی توان رسانه ای واحد برای ارگانی مثل سازمان میراث فرهنگی متصور شد چون علاوه بر هزینه بر بودن آن نمی توان با یک رسانه موفق عمل کرد بلکه باید با یک مدیریت واحد رسانه های مختلفی را اداره کرد و برای این کار جایگاه روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی بسیار پررنگ تر از قبل خواهد بود.

این تهیه کننده صدا و سیما می گوید: آنطور که مرسوم است برای تهیه هرگونه خبر یا برنامه همه به منبع خبر توجه می کنند بنابراین اگر منبع خبر بتواند با مدیریت سوژه های متفاوت مورد نظرش را خوراک خبری برنامه ها یا رسانه ها کند ناخودآگاه توانسته مدیریتی واحد را بر رسانه ها داشته باشد . روابط عمومی این سازمان می تواند با درنظر گرفتن ظرفیت رسانه های مختلف موجود و خط مشی انها خوراک مورد نیازشان را با توجه به برنامه ها و سیاست های مورد نظرش تامین کند .

جوادی ضمن تاکید بر همکاری هرچه بیشتر رسانه ها با سازمان میراث فرهنگی به پراکندگی حضور رسانه ها در صنعت گردشگری ، صنایع دستی و میراث فرهنگی اشاره می کند و می گوید: هرچند رسانه ها و فعالان رسانه ها را نمی تواند محدود به سو‍ژه های انتخاب شده کرد اما با ایجاد موجی کاملا هدایت شده می توان آنها را سوار برآن موج کرد؛ چون رسانه ها تشنه خبرهای ناب و سوژه های نوین هستند که دنیای گردشگری خالی از این سوژه ها نیست.

تهیه کننده برنامه استودیو سفر در رادیو اقتصاد به تولید برنامه های تلویزیونی و رادیویی مشارکتی اشاره می کند و می گوید: هرچند در باره رسانه های مکتوب نمی توان این انتظار داشت و کمتر می توان به آن امید بست اما اگر به ظرفیت تولید برنامه های مشارکتی در این زمینه کمی توجه کنیم و سازمان میراث فرهنگی با استفاده از ظرفیت های مدیریت خود در آن ورود کند به زودی شاهد تولید و پخش انواع مختلف و مفیدی از برنامه های تصویری و صوتی خواهیم بود که می تواند بازارهای هدف ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد .

مشت نشانه خروار است

مشت نشانه خروار است

مدت هاست بحث حفاظت از میراث تاریخی و اماکن باستانی کشورمان در تمام محافل دولتی بخصوص در جلسات چندین ساعته سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری مطرح می شود و راهکارهایی کوچک و بزرگ برای آن اندیشیده شده است اما خروجی چه بوده و روند کار چیست؟

شاید بدون توجه به اینکه این میراث در صورت نابودی هرگز جایگزین نخواهند شد همیشه به اخبار مربوط به تخریب آنها می نگریم و با آروز سالم ماندنشان گاهی اوقات فقط آهی از ناراحتی می کشیم اما واقعا همین کافی است یا اینکه باید بیش از گذشته به فکر حفظ وحراست این آثار که نمادی از تمدن چندین هزار ساله کشورمان هستندباشیم.

شاید سال های گذشته فکر می کردیم تخت جمشید به عنوان نمادی از محوطه های باستانی ایران همانطور که چند هزار سال مقاومت کرد و به ما رسید بازهم مقاومت می کند به نسل های بعدی خواهد رسید اما همین بی توجهی و شعارهای بدون عمل بسیاری از مسئولان هنگام ساخت سدی نزدیک به این شاهکار تاریخی ایران تلنگری بود به علاقمندان میراث باستانی کشورمان که این چنین نیست و تمدن تاریخی ایران فدای توسعه ای بدون برنامه شده است. اما ظاهرا این گل سرسبد باستانی کشورمان همواره در خطر است و نمی توان فقط از میان روزنه های خاک نگران آن بود بلکه اینبار تهدیداتی جدی از سوی آسمان به جانش افتاده است .

نزولات جوی که همیشه باعث مسرت و شادی مردم بود و حکایت از برکت داشت هم اکنون به بلایی آسمانی برای این منطقه باستانی تبدیل شده است اما نه به خودی خود بلکه با دخالت انسان، چون برکات خداوند در ذات پاک و زندگی بخش هستند اما اینبار این اسیدی انسانی است که نزولات آسمانی را آلوده کرده و بر فرق سر تخت جمشید به عنوان نمادی از تمدن ایران زمین می کوبد تا اینکه بالاخره استقامت و ایستادگی ستونهایش درهم شکسته و سر تعظیم در مقام بی تدبیری ما برزمین فرودآورند.

آلاینده های شیمیایی ای که از مجتمع پتروشیمی نزدیک این سایت باستانی ایجاد شده و همواره مثل خوره به جان ستون های باستانی تخت جمشید افتاده است و به شکلی نگران کننده به پی آنها هجوم برده است در حالی که اگر واقعا مسئولان دغدغه ای در زمینه حفظ این آثار داشتند می توانستند با برنامه ریزی و مدیریتی دقیق به آن بپردازند نه اینکه بودجه ای دریافت شود و حاصلی درپی نداشته باشد.

 اینطور که اگر به ترتیب قرار گرفتن کلمات در نام سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری کمی با دقت بنگریم اولویت اول این سازمان در حفظ و حراست از میراث فرهنگی و تاریخی گذشتگان ماست بنابراین سئوال اصلی اینجاست حالاکه حال و روز تخت جمشید به عنوان گل سرسبد باستانی کشورمان اینطور است چه انتظاری درباره دیگر آثار باستانی که کمتر شهرت دارند می توانیم داشته باشیم؟ چون به قول معروف می گویند مشت نشانه خروار است.

رانت خواری معضلی در توسعه گردشگری

کسب و کار روند خصوصی سازی در گردشگری ایران را بررسی می کند

زیرساخت های این امر مهیا نشده است

گردشگری یکی از رانتخوارترین صنایع ایران

نویسنده: عماد عزتی

خصوصی سازی واژه ای آشنا برای همه ماست و بسیاری از فرامین مقام معظم رهبری در این زمینه مطلع هستیم که ایشان تاکیدی واجب بر خصوصی کردن امور و مشارکت هرچه بیشتر مردم در امور جاری کشور داشته اند . بسیاری از ادارات و سازمان های دولتی مثل سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری در این زمینه یعنی خصوصی سازی گام برداشته و در زمینه کوچک کردن خود حرکت کردند.

هرچند اواخر دولت دهم به ناگاه چوب خصوصی سازی به گردشگری ایران زده شد و به ظاهر این سازمان هم به مدیریت بخش خصوصی در آمد اما ظاهرا این سازمان کمی راه را متفاوت طی کرده و در زمینه شبه دولتی شدن گامی موثر برداشته نه در جهت خصوصی سازی و خروج از تصدی گری دولت .با کمی توجه به روند خصوصی سازی در صنعت گردشگری بخصوص اواخر دولت دهم در می یابیم حلقه گسترده ای از شرکت های شبه دولتی در این زمینه تشکیل شده که با توجه به امکانات و اطلاعاتی که در آن زمان در اختیار داشتند توانسته اند امور کلی گردشگری کشورمان را به دست گیرند که همین موضوع باعث توقف توسعه گردشگری یا سرگردانی سیاست های این صنعت در رونق کسب و کار گردشگری کشور مان شده است.

به هر حال دولت یازدهم شروع به کار کرد و مدیریت جدید در سازمان میراث فرهنگی مسئولیت بررسی خصوصی سازی های بدون برنامه دولت دهم در این بخش را برعهده گرفت تا اینکه زمان ارایه آمار یکصد روزه نخست ریاست نجفی بر سازمان میراث فرهنگی و عملکرد وی در این سازمان از راه رسید. همه به یاد داریم اخبار خوشی که طی این یکصدروز رونق صادرات نامرئی به گوش رسید و همه از مشارکت حداکثری بخش خصوصی در اداره گردشگری کشورمان حکایت می کرد  اما ظاهرا هنوز هم سایه خصوصی سازی های بدون برنامه در دولت دهم بر سر صادرات نامرئی کشورمان بوده و مانع از رشد و توسعه گردشگری کشور شده است .

در این زمینه «محمود ضیایی» عضو هیات علمی گروه مدیریت جهانگردی دانشگاه علامه طباطبایی با مقایسه گردشگری و خودروسازی کشورمان ، صنعت گردشگری ایران را یکی از رانت خوارترین بخشهای کشور می داند و تصریح می کند: «از آنجایی که بسیاری از بخشهای فعال در حوزه گردشگری شبه دولتی هستند به خود این اجازه را می دهند به تعهداتشان عمل نکنند چون مرجعی نیست که از آنها درباره عملکردشان پاسخ بخواهد و نتیجه را به اطلاع عمومی برساند .»

وی  با اشاره به آنکه کدهای اخلاقی در واقع توافقاتی بر خواسته از ارزشها و هنجارهای جامعه هستند که با قانون فرق دارند متذکر شد: «اساس اخلاق مسئولیت پذیری انسان نسبت به خود و هم نوع خود، محیط زیست است و اگر این را بپذیریم خواهیم دید که توسعه پایدار مدیریت این روابط است.»

 این استاد دانشگاه درخصوص وظایف دولت در قبال توسعه پایدار گردشگری و خصوصی سازی گفت: «تشویق، هدایت، مشوق ها و جرایم مالی، تخصیص بودجه، تدوین قواعد و مقررات از جمله وظایف دولت در این خصوص است اما اجرا باید صرفا به دست بخش خصوصی صورت گیرد.»

ندیمی: چنین خصوصی سازی به مقصد نخواهد رسید

این در حالی است که سخنگوی فراکسیون گردشگری با اعلام اینکه دولت باید حوزه تصدی‌گری بخش‌های دولتی را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد می گوید:‌ خصوصی‌سازی در حوزه گردشگری باید ضابطه‌مند و اقتصادی باشد و نمی‌توان یک شبه برای خصوصی‌سازی صادرات نامرئی ایران تصمیم گرفت و با توجه به روند کنونی نمی توان آینده ای روشن برای آن در سازمان میراث فرهنگی متصور شد.

ایرج ندیمی با بیان اینکه در باره خصوصی‌سازی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، 3 بخش، مورد نظر است می افزاید: اولین آن بخش صنایع دستی است که صددرصد خصوصی است و دولت در آن بیشتر حامی، هادی و سیاستگذار است، به عنوان مثال دولت نمی‌تواند خودش فرش را تولید کند.

وی با اشاره به ذات خصوصی بخش گردشگری می افزاید: در بخش گردشگری بخش عمده‌ای از این حوزه مانند هتل‌ها خصوصی بوده است و چندتایی هم دست دولت نیست مانند بنیادها ونهادهایی که زیر نظر دولت نیستند مثل بنیاد مستضعفان، لذا دولتی تعریف نمی‌شوند.

ندیمی ضمن تاکید بر مالکیت دولتی میراث فرهنگی تصریح کرد: بخش سوم یعنی میراث فرهنگی باید حجم بیشترش حاکمیتی باشد و اقلیت‌ فعالیت‌هایش مانند بخش‌های خدماتی باید به بخش خصوصی واگذار شود، لذا با چنین رویکردی می‌توان گفت ما نباید این 3 بخش را با یک دید ببینیم و آن دسته از فعالیت‌هایی که غیرحاکمیتی هستند همه باید خصوصی شوند و دلیلی ندارد اگر حاکمیتی نیست دولتی باقی بماند، چرا که دولت نه امکان آن را دارد و نه شرایط و پولش را دارد.

سخنگوی فراکسیون گردشگری با بیان اینکه در همه این بخش‌ها، 4 گانه‌ای به نام هدایت، سیاست، حمایت و نظارت باید وجود داشته باشد ادامه می دهد: البته این را هم باید در نظر داشت که خصوصی‌سازی در کشور ما یک اسم دارد و یک رسم؛ اگر یک درصد هم واگذار شود اسم آن را خصوصی‌سازی می‌گذارند در حالی که خصوصی‌سازی واقعی وقتی است که مالکیت و مدیریت به بخش غیردولتی منتقل شود اما الان اینگونه نیست و چنین خصوصی‌سازی به مقصد نمی‌رسد و نتیجه بخش و طبق قانون نیست.

کرمانی: زیرساخت ها برای خصوصی سازی آماده نبوده

رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی با اشاره به ماده‌24 قانون مدیریت خدمات کشوری می گوید: طبق این قانون دﯾﻮان محاﺳﺒﺎت و ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺎزرﺳﻲ ﻛﻞ ﻛﺸﻮر ﻣﻮﻇﻔﻨﺪ اﺟﺮای این کار را در دﺳﺘﮕﺎه‌های اﺟﺮایی ﻛنترل و ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮان ﻣﺘﺨﻠﻒ ﺑﺮﺧﻮرد ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ کنند.

محمدحسن کرمانی درباره واگذاری تصدیگری‌های سازمان میراث فرهنگی در گردشگری به بخش خصوصی بیان می کند: ما با خصوصی‌سازی‌ برخی از امور سازمان مخالف نیستیم بلکه از 8 سال پیش تا‌کنون همواره این درخواست را داشتیم اما اکنون با نحوه اجرای آن مخالفیم چرا که باعث ایجاد اختلاف بزرگی در میان اصناف گردشگری می‌شود.

وی ضمن انتقاد از نحوه اجرای خصوصی سازی در صنعت گردشگری ایران می گوید: چطور در شرایطی که هنوز زیرساخت‌ها را برای گردشگری فراهم نکرده‌اند، توقع دارند بخش خصوصی توان اجرای امور را داشته باشد. آیا بعد از اینکه امور را واگذار کردند نمی‌گویند بخش خصوصی نتوانست؟ بنابراین می‌بایست مکانیسم این کار عملیاتی و ظرفیت اجرایی آن دیده شود.

کرمانی تصریح کرد: دستگاه‌های نظارتی مانند سازمان بازرسی و دیوان محاسبات اداری باید اجرای قانون خدمات کشوری را بررسی کنند تا ببیند چطور شده که در ماههای آخر حضور دولت دهم سازمان میراث فرهنگی بدون درنظر گرفتن شرایط  و زیرساخت های لازم تصمیم گرفت  این کار را عملیاتی کند و هدفش از این کار چه بوده است؟

رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی می گوید: همانطور که دیدیم این طرح موجب جنگ سهم‌خواهی میان تشکل‌های گردشگری شد و عواقب آن اتفاق هم اکنون در صنعت گردشگری کشورمان کاملا مشهود است و دولت یازدهم را دچار چالش کرده است چرا که واگذاری امور به درستی انجام نشده و دولت موظف است برای اصلاح امور دخالت کند که دوباره همان دور باطل تکرار خواهد شد.

این فعال بخش خصوصی گردشگری می گوید : اگر واقعا سازمان میراث فرهنگی یا به عبارتی دولت قصد مبارزه با رانت خواری و البته اجرای صحیح خصوصی در گردشگری ایران را دارد ، کافی است زیرساخت های این کار را فراهم کند و فقط ناظر باشد تا بخش خصوصی با اتکاء به تجربه و توانمندی های خود این امر را به خوبی انجام دهد.

 

 

میراثی نامطلوب برای سازمان

شاید اگر کمی تاریخ را به عقب برگردانیم و ریاست پیشین سازمان میراث فرهنگی را به خاطر آوریم به یاد سخنرانی های بسیار زیبا و دلنشین وی درباره طرح ها و پروژه های گردشگری و البته میراث فرهنگی خواهیم افتاد. طرح هایی که قرار بود تمدن ایران زمین را به شکلی واقعی و صحیح به دیگران معرفی کرده و باعث رونق گردشگری کشورمان بشود و در عین حال فرهنگ غنی ایران را در دهکده جهانی زنده نگهدارد و باعث افتخار کشورمان بشود.

جلسات و کنفرانس ها و همایش های فراوانی صورت گرفت و گروه های کارشناسی متعددی هم راهی کشورها و سازمان های بین المللی از جمله یونسکو شدند تا بتوانند این رویا را به واقعیت تبدیل کنند. آن زمان همه فعالان گردشگری و البته علاقه مند به میراث فرهنگی ایران سربلند و خرسند از این همه توجه سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری به این مهم منتظر نتایج آن برنامه های متعدد بودند تا این که ریاست سازمان و البته ریاست دولت تغییر کرد و دولت یازدهم سکان هدایت کشور را به دست گرفت و فردی فرهنگی به صندلی ریاست سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری تکیه زد که ناگهان اولین خبر ناامیدکننده درباره مقبره نظامی به گوش رسید و پس از آن چوگان غیر ایرانی شد و در نهایت چند روز پیش پرونده طب سنتی ایران از سوی سازمان یونسکو مرجوع شد و تمام رویاپردازی های فعالان و دوست داران میراث فرهنگی و گردشگری ایران را بر باد داد.

هرچند همانند گذشته مسئولان از پیگیری پرونده طب سنتی ایران و به نتیجه رسیدن آن در آینده ای نزدیک سخن می گویند، اما پرسش اینجاست که واقعا این همه شکست را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ پرسشی که جواب آن را یدالله پرمون، رئیس مرکز مطالعات منطقه ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی در یک کلمه داد و گفت: «ریاست قبلی سازمان مسئول بوده است.»

هرچند وی مسئولیت ثبت پرونده طب سنتی ایران به عهده ریاست سازمان در سال 89 می داند، اما می توان این طور تصور کرد که هنوز هم باید شاهد میراثی نامیمون از دوره گذشته سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری به دلیل مدیریتی غیرتخصصی و نامعقول بوده و هر روز خبرهای این چینی را در جراید شاهد باشیم. باشد که به قول معروف دوباره از یک سوراخ گزیده نشویم.

انتصاب معاون گردشگری در سازمان میراث فرهنگی

آقای معاون خوش آمدید!

دیروز بالاخره آخرین معاون باقیمانده از دولت دهم در سازمان میراث فرهنگی با پست خود خدافاظی کرد و مشاور نجفی شد و به این ترتیب ریاست سازمان میراث فرهنگی تمام معاونان خود را با امید این که رونقی قابل ملاحظه در صنعت گردشگری ایران ایجاد کند، تغییر داد.

اما آیا تعیین معاون گردشگری از افراد باسابقه وزارتخارجه خبر از همکاری گسترده این وزارتخانه و سازمان میراث فرهنگی می دهد و بزودی شاهد برطرف شدن موانع دریافت روادید از سوی این وزارتخانه با همکاری وزارت اطلاعات خواهیم بود؟ آن هم معاونی که معتقد است باید سیاست های گردشگری کشور را دوباره مورد بازبینی قرار داد.

جای تردید نیست که پاسخ این سوالات طی هفته های جاری مشخص شده و با آنها آشنا می شویم، ولی اولین تصمیم معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی آن هم با توجه به سابقه فعالیت خود در دستگاه دیپلماسی خارجی ایران به نظر می رسد اصلاح تصویر غیرواقعی ایران که رسانه های غربی آن را ترسیم کرده اند، باشد که بهترین تصمیم را می توان دعوت از همان رسانه ها جهت تهیه گزارشی واقعی از تمدن ایران زمین دانست.

شاید به جای برپایی تورهای آشنایی ایران برای سفرا و البته گروه های تجاری استفاده از ابزارها رسانه هاست که امروزه توانایی جریانسازی های گسترده ای را دارند و می توانند آینده بسیاری از صنایع را در گوشه و کنار جهان رقم بزنند. این در حالی است که علاوه بر رسانه ها این صفر و یک های مجازی هستند که زندگی حقیقی ما را به خود گره زده و بسیاری از تصمیم گیری های ما از جمله انتخاب مقاصد سفرهایمان را به خود معطوف کرده اند.

از این رو بد نیست در کنار اصحاب رسانه ها، آقای راب تورس Rob Toures، مدیر بخش سفر موتور جستجوگر گوگل را علی رغم همه کارشکنی های این وب سایت علیه ایران به کشورمان دعوت کنیم تا وی به عنوان مسئول بخش گردشگری بزرگ ترین منبع اطلاعاتی گردشگران جهان از نزدیک ایران واقعی را تجربه کند؛ چون وی در آخرین اظهارنظرش در کنفرانس ملاک های مالزی درباره ایران گفته بجز آنچه رسانه ها درباره ایران می گویند نمی دانم و علاقه مندم به ایران سفر کنم.

پس بجاست حالا که به واسطه انتخاب معاون گردشگری دستگاه دیپلماسی خارجی رابطه بسیار نزدیکی با سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری برقرار کرده، وی از نفوذ خود در این سازمان استفاده کند و اولین کنفرانس خارجی با مسئولیت جدیدش را با اصحاب رسانه های خارجی و البته مسئول بخش گردشگری گوگل برگزار کند تا تصویر داخلی ایران سراسر جهان همراه سیاست های نوین گردشگری علاوه بر جلب نظر گردشگران، نظر سرمایه گذاران گردشگری را نیز به خود جلب کند تا مبادا چاه گردشگری بدون زیرساخت سرانجام خوشی نداشته باشد، پس آقای معاون خوش آمدید.

به کجا چنین شتابان؟

نویسنده : عماد عزتی

حدود پنج سال است که بحث گردشگری در این سرزمین کهن مثل بسیاری از کشورهای دیگر دهکده جهانی داغ شده و در هر ارگان و وزارتخانه ای حداقل یک میز به آن اختصاص داده شده است.

از تاق بازرگانی گرفته تا جهاد کشاورزی و سازمان ملی جوانان همه و همه سعی کرده اند گوشه ای از کار رونق گردشگری ایران را بگیرند اما این همکاری یا به عبارتی موازی کاری در سرزمین ایران باستانی با تمدنی چند هزار ساله اکنون پس از دو ماه که نجفی به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری منصوب شده است رنگ تازه ای به خود گرفته و باعث بروز برخی نگرانی ها شده است.

همه می دانیم دولت تدبیر و امید باشعار رشد و رونق گردشگری و حذف دلارهای نفتی روی کار آمد و حرکتی که قبل از آن در دولت نهم و دهم در زمینه توسعه گردشگری آغاز شده بود در مدت دو ماه شتابی غیر قابل تصور گرفته ، شتابی که هرچند خوش ایند است و نوید از تحولات در این زمینه می دهد اما انتظار کشفی بزرگ همچون کشف قاره آمریکا در صنعت گردشگری ایران شاید کمی برای تمام فعالان خصوصی این عرصه که با واقعیات گردشگری کشورمان آشنا هستند قابل درک نیست و بیشتر شبیه رویایی کودکانه است.

اگر از کشف بزرگ بهشتی در گردشگری کشورمان بگذریم به تغییرات و ایجاد کمیته های مختلف در خود سازمان میراث فرهنگی یا حتی مجلس خواهیم رسید تحرکاتی که به جای آرام کردن این سیل خروشان ایجاد شده در گردشگری کشورمان بر سرعت آن می افزاید و بی آنکه باعث سیراب کردن این سرزمین تشنه گردشگران شود ناخواسته ویرانه ای از آن برجای خواهد گذاشت.

هرچند روزی که نام نجفی به عنوان سکاندار کشتی توفان زده گردشگری ایران در رسانه ها مطرح شد بسیاری به واسطه مدیریت منطقی و کارنامه قبولی وی در آموزش و پروش آینده ای درخشان را برای گردشگری کشور تصور می کردند اما امروز وکمتر از دوماه از تصدی گری نجفی در این سمت کمی نظرات آنها متفاوت شده است و تعجیل دولت در رونق گردشگری وگشودن دروازه های تمدن ایران زمین، بار سنگینی روی دوش وی گذاشته است که این نگرانی را دامن می زند و به قول معروف تمام دست اندرکاران خصوصی گردشگری نگران عرق کردن این تب تند گردشگری در کشورمان هستند.

شاید منطقی است که ایران به جای تحرکات نمادین در توسعه گردشگری ابتدا به شناسایی دقیق پتانسیل ها و زیرساخت های صادرات نامرئی خود کند و پس از آن به فکر یک درآمد از آن باشد جای تردید نیست که اگر گردشگران بین المللی با این تحرکات شتابزده وارد خاک ایران با تمدنی چند هزار ساله شوند و خبری از خدمات متناسب این تمدن نباشد برای همیشه با دیدنی های کشورمان خداحافظی می کنند و رسما کشتیی توفان زده گردشگری ایران باستانی به گل خواهد نشست . بنابراین بد نیست که بدانیم به کجا چنین شتابان؟

برگه امتحان نجفی روی میز معاون گردشگری

نویسنده : عماد عزتی

هنوز مدت زیادی از حضور نجفی به عنوان ریاست سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری نگذشته است که هفته گردشگری به عنوان یکی از اصلی ترین برنامه های این سازمان از راه رسید.

هفته ای پراز خبر و جنب و جوش که می توان از آن به عنوان امتحانی برای دست اندرکاران این سازمان یاد کرد. امتحانی که نتایج آن امسال و به دست نجفی اعلام شد.

به گفته نجفی و دیگر مدیران فعلی سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری ، این سازمان هم اکنون از سوء مدیریت های فراوان گذشته رنج می برد و بسیاری از ناکامی های فعلی عواملی در گذشته داشته اند که زمینه ساز تغییر و تحولات گسترده ای در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شده است، اما یک پست اداری که به عنوان کلیدی ترین پست در دولت فعلی به واسطه شعارهای انتخاباتی آن نام گرفته هنوز دست نخورده باقی مانده و در اختیار یکی از بازماندگان دولت دهم قرار داد که ذهن بسیاری از جمله ریاست سازمان را به خود مشغول کرد است.

منوچهر جهانیان که هم اکنون به عنوان معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی مشغول تدارک برنامه های جشن هفته گردشگری در سراسر کشور است هم اکنون مسئولیت سنگینی را برعهده خواهد داشت و به نوعی در آزمون نهایی نجفی برای ماندن یا رفتنش تلاش می کند تا با کسب نمره قبلی بدون تبصره و ماده به ماموریت خود در دولت یازدهم نیز ادامه دهد.

اما سئوال اصلی اینجاست که آیا یک فرد یا یک مقام مسئول می تواند به تنهایی در کارآمدی اداره ای نقش آفرین باشد یا اینکه سلسله ای از برنامه ها همراه با دیگر مدیران و معاونین نیز در این موضوع نقش آفرین هستند؟ سئوالی که هم اکنون پیش روی جهانیان قرار گرفته و برای یافتن پاسخ آن تقریبا دو هفته زمان لازم است.

اگرچه جهانیان و همرزمان سابقش که صندلی مدیریت خود را هم اکنون ترک کرده اند به عنوان ساکانداران اصلی کشتی میراث فرهنگی در به گل نشستن این کشتی نقش عمده ای داشتند اما به هر حال نمی توان از تاثیرات دیگر ارگان ها در این زمینه نیز چشم پوشی کرد ولی او هم اکنون روی صندلی مدیریتی خود تکیه زده و می تواند به عنوان نماینده ای از گروه قبلی بسیاری ازسئوال ها را پاسخ دهدتا هم ناجی خود باشد و هم از میراث همرزمانش دفاع کرده باشد.

به هر حال هفته گردشگری از راه رسید و نجفی ضمن تاکید بر لزوم توسعه و رونق گردشگری از همه مدیران و معاونانش خواست تا در این زمینه گام بردارند بنابراین بد نیست که پس از سپری شدن این هفته نجفی با اعلام نمرات کسب شده مدیرانش در این آزمون سرنوشت ساز آینده گردشگری کشورمان را برای فعالان و علاقمندان این صنعت ترسیم کند.

هرچند بسیاری متعقدند که پس از این آزمون انتصابی جدید و کلیدی در راه است اما باید منتظر ماند تا نتایج آزمون نجفی اعلام شود.